سفارش شهید احمد اصغری به یاری امام و رهبری در وصیت نامه اش
احمد اصغري
بسمالله الرحمن الرحيم
1- مشخصات كامل: نام احمد اصغري، شماره شناسنامه: 9.
2- هدف از آمدن به جبهه: براي نابودي صدام و برجاي ماندن پرچم اسلام و اطاعت از ولايت فقيه .
3- پيام: از تمام همشهريان ميخواهم كه از ولايت فقيه كنارهگيري نكنند.
«مالكم لاتقاتلون في سبيلالله والمستضعفين من الرجال و النساء والولدان».[1]
چه شده است شما را كه در راه خدا جهاد نميكنيد در صورتيكه جمعي از مردان و زنان و كودكان بيگناه در زير چكمههاي استكبار شرق و غرب هستند؟ پس بپاخيزيد و اسلحة تكبير [را][2] كه مسلح به الله اكبر[3] است، برگيريد و بر اين از خدا بيخبران، بتازيد و از نشستن در خانه و اسير هواي نفس شيطاني[4] بپرهيزيد، كه قرآن كريم ميفرمايد: «آيا مردم چنين پنداشتند[5] كه به صرف اينكه گفتند ايمان آوردهايم و خداوند به اين دعوت هيچ آزمايشي و امتحاني از آنان درنميآورد»[6] تا دروغگويان را از راستگويان كاملاً معلوم كند. و همشهريان عزيز شما در اين بُرهه[7] از زمان حداكثر استفاده را در اين زمان بكنيد، چون در اين زمان با چنين رهبر و مردمي كه از تمام مال و جان و فرزند و عيال خود گذشتهاند و تاريخ چنين روزهايي[8] را بعد از ائمه و پيامبر(6) بياد نميآورد و چون شرايط كاملاً آماده است، پس هيچ عذري[9] ديگر در پيشگاه خدا نداريد و هر خطايي[10] كني، خطاي شما چند برابر زمانهاي ديگر است و شما پدر و مادرم: سفارشي دارم، از شما جداً خواستارم مرا عفو كنيد، چون خيلي وقتها بوده است كه من شما را زحماتي دادهام، پدر جان مرا ببخشيد، چون متأسفانه خجالت ميكشيدم، چون اينهم از كمسعادتي من بود كه بتوانم در زمان يا در دوران حياتم از شما معذرتخواهي كنم، تا شايد خداوند بهوسيله دعاي خير شما گناهان مرا سبك كند و اميدوارم كه عذر فرزند ناقابلتان [را][11] كه تقديم خداوند كرديد، بپذيري.
و تو همسرم، تو را در تربيت فرزندانم، آقا جواد و آقا جلال سفارش ميكنم كه كوچكترين بيتوجهي به بچهها نكنيد، چون در جامعه اثر ناگواري به جا ميگذارد و اميدوارم كه در تربيت بچّهها خيلي كوشا بوده باشيد و از خداوند ميخواهم كه اجر كارهايت و زحماتت را بدهد و اين را بهعنوان وصيّت داشته باش و هميشه در ياد خدا باش و فرزندانت را در خط امام و ياور امام تربيت كن.
و شما پدر و مادرم، همسر و خواهرانم و برادرانم شايد اتفاقي بيفتد، كه من اگر لياقت شهادت را داشته باشم، جنازهام هم بهدست شما نرسد، براي من گريه نكنيد و خدا را شكر كنيد كه توانستهايد امانت خود را سالم بهدست صاحبش دادهايد و صبر و پايداري را پيشه خود قرار دهيد، و از عوامل از خدا بيخبر كه هميشه فكر ماديات هستند، دوري كنيد حتي از اقوام و خويشان.
و در پايان از تمام همشهريانم ميخواهم كه از ولايت فقيه، دوري نكنيد و يار و ياور امام باشيد و هركسي از من خوبي كه نه، اگر بدي ديده، به خوبي و بزرگي خودتان مرا ببخشيد و از ياري دادن به رزمندگان كوتاهي نكنيد و اين را در اين بُرهه[12] از زمان بياد داشته باشيد كه ميگويد:
گر مرد رهي ميان خون بايد رفت |
|
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت[13] |
گردان كربلا گروهان ابوالفضل
9/11/64
امضاء احمدي
محل دفن زادگاهم ميامي
[1]- نساء/ 75. آنچه شهيد در آغاز وصيتنامه آورده فرازي از آيه 75 سوره نساء است.
[2]- در اصل وصيت «را» افتاده است.
[3]- شعاري است كه رزمندگان در حين حركت براي عمليات ميخواندند و نيز در سرودها خوانده ميشد. قسمتي است از شعار بزرگ «وحدت». ما مسلح به الله اكبريم بر صف دشمنان حمله ميبريم
[4]- در اصل وصيت «شيطني».
[5]- در اصل وصيت «پداشتند».
[6]- اين عبارت مفهومي قرآني دارد كه شهيد بدون ذكر منبع آنرا استفاده كرده است. نزديكترين آيهاي كه ميتواند تلميح موردنظر تلقي گردد آيه 2 از سورة عنكبوت است: «أحَسب النّاس ان يُتركوا ان يقولوا امَنّا و هم لايُفتَنون».
[7]- در اصل وصيت «بُهره».
[8]- در اصل وصيت «روزهاي».
[9]- در اصل وصيت «عُضري».
[10]- در اصل وصيت «خطاء».
[11]- در اصل وصيت واژه «را» افتاده است
[12]- در اصل وصيت «بُهره».
[13]- بيت اول از رباعي معروف و حماسي فريدالدين عطار نيشابوري است.
گر مرد رهي ميان خون بايد رفت |
|
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت |