«حسرت یک پلاک»؛ خاطرات شهید حسن حسنان
قسمتی از متن کتاب
یک دست بودیم و بی ریا. زمزمه ی زیارت عاشورای بعد از نماز صبح مان
قطع نمی شد.
سجده های طولانی بچه ها و نماز اول وقت شان هم که همیشه به راه بود.
می شد از قیافه ی
خیلی ها فهمید که دنیا بال پروازش را بسته و از جمله سعید که قاطی
آنها شده بود. آن هم با حالی خوشی که داشت. همراه بود و پایه وقت هایی که دنبال
بهانه ای می گشتیم برای دم گرفتن و سینه زدن. . از آن بچه هایی که مقید بود به
درآوردن لباس توی سینه زنی با یک زیر پوش آبی کم رنگ. ساده و بی ریا حالش را می
گرد.
***************************************
حسنان، حسن: يكم بهمن 1347، در شهر سرخه از توابع
شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش غلامرضا، كشاورز بود و مادرش زيبا نام داشت.
دانشآموز چهارم متوسطه بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و پنجم دي
1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر وي را در گلزار شهدای
زادگاهش به خاك سپردند. برادرش علياكبر نيز شهيد شده است.
***************************************
ادامه متن در کتاب حسرت یک پلاک
قطع پالتویی
خاطراتی از شهید والامقام حسن حسنان
نویسنده علی رضا کلامی
تعداد 96 صفحه
شمارگان 2000 جلد
قیمت 4000 تومان
نشر زمزم هدایت