وصیتی از شهید شهاب الدین ادریس آبادی / خدایا به ما ایمانی عطا کن که در راه تو ثابت قدم باشیم.
سيدشهابالدين ادريسآبادي
بسم الله الرحمن الرحيم
«انالله و انا اليه راجعون»
«ولاتحسبن
الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عندربهم يرزقون».[1]
ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم |
|
موجيم كه آسودگي ما عدم ماست[2] |
بعد
از ستايش حق تعالي كه به ما جان داد تا در راهش جان[3] بازيم
و راه را به ما نشان داد تا در آن[4] قدم
برداريم و به[5]
ما رهبري داد كه اطاعتش كنيم. خدايا صد هزار بار ترا شكر كه ما را به ميدان نبرد
آوردي و ما را در اين جاي با شكوه[6] كشتي
و پروازمان دادي. خدايا درود بفرست بر محمد(6) و آل محمد(6)
و بر نايب برحقشان امام خميني كه انشاءالله تا قيام مهدي زنده و پاينده باشد.
خدايا فرج آقا و مولايمان را نزديك فرما. خدايا به ما ايماني عطا كن كه در راه تو
ثابت قدم باشيم و گناهانم را بيامرز كه من خجل هستم در پيش رويت و نميتوانم سرم
را در مقابل اوليا تو بلند كنم. خدايا با آنكه من نتوانستم امامم را ببينم تا حال
ولي عشق او را در دلم صد چندان كن. خدايا به پدر و مادرم صبر عظيم عطا كن، تا در
موقع مرگ من دشمنان اسلام را با گريههايشان خوشحال نكنند. و به همه خواهران و
برادرم رشد فكري ده، تا در راه تو كوشش كنند و حق سپاسگزاري را در پيشگاهت بجا
آورند و خدايا به برادران عزيز پاسدار مسئوليت و تعهد در قبال اسلام و قدرت و شكوه
عظيمي در مقابل دشمنان اسلام، عطا كن كه با هر يورششان خصم را عقب زده و بهسوي
كربلايت و تمام مكانهاي مقدست كه در تحت سيطره[7]
دشمنند، پيش بروند. خدايا شفاعت محمد(6)
و آل محمد(6)
را در دنيا و آخرت همراه ما ساز.
پدر
و مادر عزيزم، اين روز كه دارم وصيت نامه مينويسم، روز اربعين حسينبنعلي(7) و ياران فداكارش است. هميشه بدانيد كه اين عبد مسكين، خونش سرختر
از حضرت علياكبر(7)[8] و حضرت
علياصغر(7)[9]
نخواهد بود. و از شما ميخواهم كه وقتي جسد مرا آوردند. خوشحالي كنيد و عروسي مرا
با شهادت جشن بگيريد، كه اين براي ما افتخاري است و شيون و زاري نكنيد كه دشمنان
ما خوشحال خواهند شد و دعاي فرج را بخوانيد كه آقامان زودتر بيايد كه ما منتظر قدم
او هستيم و در راه اسلام و امام از هرچه بگذريد كه نيكو است.
من
نميتوانم وصيتي به مردم بكنم چونكه لياقت آن را ندارم و فرزندي كوچك از آنهايم. برادر
از شما ميخواهم كه وصيت حضرت علي(7)
را در آخر وصيتم بخوانيد و در عمل آن كوشش كنيد:
و من وصية له عليه السلام[10]
للحسن و الحسين عليهما السلام لما
ضربه ابن ملجم لعنة الله
أوصيكما بتقوي الله وأن لاتبغيا
الدنيا و إن بغتكما، ولا تأسفا علي شيء منها زوي عنكما و قولا بالحق و أعملا
للأجر. و كونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً.
أوصيكما و جميع ولدي و أهلي و من
بلغه كتابي بتقوي الله و نظم أمركم، و صلاح ذات بينكم، فإني سمعت جد كما صلي الله
عليه و آله يقول: «صلاح ذات البين أفضل من عامه الصلاة و الصيام» و الله الله في
الأيتام فلا تغبوا أفواههم ولا يضيعوا بحضرتكم. و الله الله في جيرانكم فإنهم وصية
نبيكم ما زال يوصي بهم حتي ظننا أنه سيورثهم. والله الله في القرآن لايسبقكم
بالعمل به غيركم. و الله الله في الصلاة فإنها عمود دينكم. و الله الله في بيت
ربكم لا تخلوه ما بقيتم فإنه إن ترك لم تناظروا. والله الله في الجهاد بأموالكم و
أنفسكم و ألسنتكم في سبيل الله. و عليكم بالتواصل و التبادل و إياكم و التدابر و
التقاطع. لا تتركوا الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر فيولي عليكم شراركم ثم تدعون
فلا يستجاب لكم.
ترجمه: و از وصيت آن حضرت است
حسن
و حسين(8)
را چون پسر ملجم- كه نفرين خدا بر او باد- او را ضربت زد. شما را سفارش ميكنم به
ترسيدن از خدا، و اينكه دنيا را مخواهيد هر چند دنيا پي شما آيد، و دريغ مخوريد بر
چيزي از آن كه به دستتان نيايد، و حق را بگوييد و براي پاداش- آن جهاد- كار كنيد،
و با ستمكار در پيكار باشيد و ستمديده را يار.
شما
و همة فرزندانم و كسانم و آن را كه نامة من بدو رسد، سفارش ميكنم به ترس از خدا و
آراستن كارها، و آشتي با يكديگر، كه من از جدّ شما (6) شنيدم كه ميگفت: آشتي دادن ميان مردمان بهتر است از نماز و روزة
ساليان.
خدا
را! خدا را! دربارة يتيمان، آنان را گاه گرسنه و گاه سير مداريد، و نزد خود
ضايعشان مگذاريد. خدا را! خدا را! همسايگان را بپاييد كه سفارش شده پيامبر شمايند،
پيوسته دربارة آنان سفارش ميفرمود. چندان كه گمان برديم براي آنان ارثي معين
خواهد نمود.
خدا
را! خدا را! دربارة قرآن مبادا ديگري بر شما پيشي گيرد در رفتار به حكم آن. خدا
را! خدا را! دربارة نماز، كه نماز ستون دين شماست. خدا را! خدا را! در حق خانة
پروردگارتان، آن را خالي مگذاريد چندان كه در اين جهان ماندگاريد، كه اگر- حرمت-
آن را نگاه نداريد به عذاب خدا گرفتاريد.
خدا
را! خدا را! دربارة جهاد در راه خدا به مالهاتان و به جانهاتان و زبانهاتان! بر
شما باد به يكديگر پيوستن و به هم بخشيدن. مبادا از هم روي برگردانيد، و پيوند هم
را بگسلانيد. امر به معروف و نهي از منكر را وامگذاريد كه بدترين شما حكمراني شما
را بردست گيرند! آنگاه دعا كنيد و از شما نپذيرند.
اي خوشا با فرق خونين در لقاي
يار رفتن |
|
سر جدا پيكر جدا در محفل دلدار
رفتن |
[...][11]در
راهي كه بتوان بيغم پا ره سپردن |
|
سينه بر موجي كه بيپارو توان
هموار رفتن |
شهابالدين ادريسآبادي
«خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار»
26/9/60 اربعين حسيني
[1]- آل عمران/169.
[2]- شعر از كليم كاشاني است.
[3]- در اصل وصيت واژه «جان» از قلم افتاده است.
[4]- در اصل وصيت «تا بدان» است.
[5]- در اصل وصيت «به ما» به راحتي خوانده نميشود اما با
سياق كلام و عبارت بايد در اصالت آن ترديد نكرد.
[6]- غرض جبهه است.
[7]- در اصل وصيت «سيتره».
[8]- ر.ك. تعليقات.
[9]- ر.ك. تعليقات.
[10]- وصيت حضرت علي(7) به امام حسين(7) و امام حسين(7) نامه 47 نهجالبلاغه
ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدي ص320.
[11]- خوانا نيست.
منبع: کتاب وصیت نامه کامل شهدای استان سمنان/ نشر شاهد / بنیاد شهید و امور ایثارگران