خاطره ای از شهید والامقام فضل الله دوست محمدی
پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۴۶
بر سر تعیین مهریه اختلاف افتاد. هرکس چیزی می گفت...
برای دختر بزرگم پسر عمویش به
خواستگاری آمد. بر سر تعیین مهریه اختلاف افتاد. هرکس چیزی می گفت. من هم با حرف
هایشان مخالفت کردم، اما خانواده داماد دست بردار نبودند.
کمی فکر کردم و گفتم:«صبر کنین از
شوهرم بپرسم. اگه راضی بود، من هم حرفی ندارم».
با تعجب نگاهم کردند. آخر شب وضو گرفتم و نماز شب
خواندم. بعد از نماز با فضل الله حرف زدم:« اگه به خوابم نمی یای به خواب دخترمون
بیا و تکلیف رو روشن کن!».
با صدای فریادی چشمهایم را باز
کردم. روی سجاده خوابم برده بود. دخترم با خوشحالی پیشم آمد و گفت:«مامان! خواب
بابا رو دیدم یه پارچه با گلهای خیلی قشنگ هدیه آورد و گفت:‘الهی خوشبخت بشی!’».
از فردا صبح زود تدارکات عروسی
فراهم شد.
شهید فضل الله دوست محمدی
برگرفته از خاطره همسر شهید
***
- نام : فضل ا... دوست محمدی
- فرزند : مهدی
- متولد : 1321/09/14 در سمنان
- تحصیلات : زیر دیپلم
- تاهل : متاهل
- یگان: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهران
- مدت حضور :
- مسئولیت : رزمنده
- نوع عضویت : بسیج
- نوع شغل : فروشنده کفش
- تاریخ شهادت : 1364/01/05
- محل شهادت : جزیره مجنون
- عملیات : پدافندی
- محل دفن : گلزار شهدای بهشت زهرا
- منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان
نظر شما