وصیت نامه شهید سید مهدی احمد پناهی
سیدمهدی احمدپناهی
بسمالله الرحمن الرحيم
بسم رب الشهداء و الصديقين
سلام عليكم و رحمةالله و بركاته
«ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيلالله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»[1] «و هرگز گمان نكنيد كساني كه در راه خدا كشته شدهاند مردهاند، بلكه زندهاند و نزد خدايشان روزي ميخورند».
با سلام و درود به امام زمان(عج) و به امام امت. رزمندگان اسلام اينانند كه[2] در مقابل كفر، ستيز و مقابله ميكنند و با جهاد جان ستيز ميكنند و خدا انشاءالله تمام نبردها و خونها را قبول درگاهش قرار دهد و به اميد آزادي اسرا اسلام، بهخصوص دانشآموز قهرمان، مصطفي امامي،[3] كه با استقامت و صبر در زندانها و شكيبايي، منتظر نصرت رزمندگان هستند كه آزاد شوند و خدمت كنند و به اميد شفاي معلولين و مجروحين كه چند سال در تخت بيمارستانها منتظر آقا امام زمان و شفاي آنها توسط[4] آقا هستند و به اميد خبر سلامتي مفقودين و گمنامان و[5] رسيدن به خانوادههاي آنها و درود به خانوادههاي معظم شهدا كه آن چيزي كه خيلي دوست دارند، فداي اسلام كردند. چنانكه امام هم ميگويد، شما خانوادة شهدا چشم و چراغ باشيد[6] و خدا هم مقام والايي براي خانواده شهدا در نظر دارد و بعد از سلام و درود، اميدوارم خدا اين بندة حقير و كوچك را[7] كه آنقدر گناه كردهام ببخشايد و در رتبة آن امامان و صالحان و اصحاب خاص حسين قرار دهد و التماس دعا و تقاضا دارم از شما ملت ايثارگر، كه خدا تمام گناهانم را ببخشد و بنده بهعنوان يكي از افراد جامعه كه توفيق رفتن به جبهه را يافتم و در كنار سنگرنشينان جانبركف به مبارزه و نبرد پرداختم و در محلي آكنده از عشق و صفا و اخلاص و معنويت است، بالاخص هنگام عمليات كه برادران با چه شوقي منتظر عمليات هستند كه به ديدار معشوق خود بپيوندند و اينكه شما ملت شهيدپرور اگر ميتوانيد بايد به جبهه برويد و با نثار جان و مال خود، ادامه دهنده راه شهدا باشيد و بنده مثل وصيت و پيام تمامي شهدا به شما ملت يادآوري ميكنم كه سنگر نمازجمعه و جماعت را خالي و تنها نگذاريد و هميشه يكطوري كار كنيد كه ايجاد همبستگي و اتحاد بيشتر كند، ولي اگر اتحاد و جماعتها كم باشد دشمنان اسلام و منافقان سوءاستفاده [كرده] و خوشحال ميشوند، پس حتماً بايد ارزش دهيد به نمازجماعتها، بهخصوص نمازجمعه كه خيلي تأكيد ميشود و پيامم به پدر مادر مهربان و عزيزم اين است كه صبر و شكيبايي را پيشه كنيد و در هر كاري مقاومت و استقامت كنيد. پدرجان، از زحمات بيپايانت خيلي تشكر مينمايم و به من آموختي درس ايمان و جبهه و جنگ را و حال اي مادر عزيزم و دلسوزم، از شما خيلي تشكر ميكنم و از بيخوابيها و زحمات زياد و سختيها كه من را تا به اينجا آوردي و بزرگ كردي و برايم كشيدي متشكرم و اين را ميدانم كه در ناراحتي گريه و زاري نميكني، اما تذكر ميدهم[8] كه صبور باشي و گريه براي امام حسين(7) و علياكبر(7) و حضرت زينب(3) كن نه براي من، زيرا دشمنان اسلام منتظر همين گريهها و نالهها هستند كه حرفهاي پوچ و بيارزش خود را بزنند.
پدر و مادرم، از شما حلاليت ميطلبم كه آن دنيا روسفيد در نزد خدا باشم و باكي نداشته باشم و پيامي هم به برادرانم دارم، حاجي آقا سيدجلال، آقا سيدجمال، آقا سيدكمال و آقا سيدمحمد كاظم كه اميدوارم مرا ببخشيد و حلالم كنيد. مخصوصاً از برادر بزرگم، و متشكرم از مشكلات درسي كه برايم كشيدي و كارهايي كه برايم انجام دادي و آقا سيدكمال و سيدمحمدكاظم، سنگر مدرسه را خالي نگذاريد و هميشه كوشش كنيد كه خدمتگزار جامعه باشيد و ادامهدهندة خون شهدا و پيامم به خواهرم اين است كه ايمان و حجاب را حفظ كنيد كه حجاب شما و حجاب خواهران ديگر كوبندهتر از خون شهدا است و همينطور درس را با جديت بخوان و مرا ببخش و در پايان پيامم به تمام خويشان و دوستان بهخصوص احسان، دائي خوبم، اين است كه مرا ببخشيد و طلب حلاليت از همة شما دارم.
اي امت شهيدپرور، ادامهدهنده و عملكنندة به وصاياي شهدا باشيد.
«انشاءالله»
بندة حقير اسلام، سيدمهدي احمد پناهي
1/12/1365
در معبد عشق جان فدا بايد كرد |
|
يعني به حسين اقتداء بايد كرد |
بيسر به لقاء يار بايد رفتن |
|
دينيست كه اينگونه ادا بايد كرد |
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار
رزمندگان اسلام نصرتعطا بفرما
زيارت كربلا نصيب ما بفرما
[وصيتنامهاي ديگر]
بسم رب الشهداء و الصديقين
بهنام خداي بندگان نه مخلوقات
«و منالمؤمنين رجال صدقوا»[9] از مومنين مرداني هستند كه برعهد خود وفا كردند و از جان خود كه شيرينترين چيز در دنيا بود گذشتند و با نثار خونشان نشان دادند كه ديوانه حُسينند و ديوانه و عاشق بودن حسين(7)، به حرف نيست و با[10] سخن و محبت تمام نميشود، بلكه بايد در عمل سردار عشق بود و در عمل نشان داد دوست داشتن حسين(7) را و براي مولا يك جان و دهها جان كافي نيست، شهيدان و جاننثاران افسوس ميخورند، كه چرا يك جان دارند كه در راه خدا بدهند، چرا بيشتر نداند.
پس بايد ديوانة حسين(7) بود تا آقا قبول بفرمايد.
با سلام به امام زمان(عج) و نايب برحقش اميد مستضعفان جهان و حضرت آيتالله منتظري[11] و اميد پيروزي رزمندگان اسلام در نبرد با كفار بعثي و آزادي اسرا كه واقعاً از صابرينند كه با صبرشان[12] اسلام را زنده ميكنند و اميد شفاي معلولين و مجروحين كه اينها هم از صابرانند و نشانه ملي ايثارند.
تذكر خدمت برادران و خواهران و ملت عزيز و دوستان فداكار: اي مردم، سنگرها را خالي نگذاريد و اسلحههاي شهيدان را برداريد. ميدانند برادراني كه در جمع ما بودند كه چون ديدند درخت اسلام به خون نياز دارد، خونشان را فدا كردند (حال جاي اينها خالي است و بايد به نداي حضرت امام مُدظله العالي) كه رفتن به جبهه از اهم واجبات الهي است، لبيك گفت و به جبهههاي نبرد حق عليه باطل رفت و در صفوف پيكار نمازها را به جماعت بخوانيد و نمازجمعه را هرچه مستحكمتر كنيد و به ابرقدرتها، قدرت اسلام را[13] نمايش دهيد.
براي طلاب عزيز و گرامي: انشاءالله با درس خواندنتان در آينده جامعه را بسازيد و اسلام را گسترش دهيد به تمام جهان و بندة خطاكار را حلال كنيد.
اينك پدر و مادر مهربان: تشكر از سختيهايي كه براي من كشيديد و بزرگ كرديد و درس جانبازي را ياد داديد، سعي كنيد الگو براي ديگران باشيد و براي خانوادههاي شهدا، دلتسلاّ باشيد و انشاءالله فرزند كوچكتان را حلال كنيد و از خدا طلب بخشش براي بنده نماييد. برادرانم، شما هم بنده را حلال كنيد و آقا سيدكمال و محمدكاظم درس و سنگر مدرسه را خالي نگذاريد و حاجي آقا، شما هم مردم را بيشتر در خط اسلام راهنمايي كنيد.
[...][14] خواهرانم، شما با حجابتان، كه كوبندهتر از خون شهيد است، اسلام را نگه داريد و ديگران را هم ارشاد نماييد و سخت جلوي اينكارها را بگيريد.
و در آخر، اي خانوادههاي محترم شهدا و مفقودين و اسرا و معلولين و مجروحين صابر باشيد و [اين][15] مشت محكمي به دهان آمريكا و طرفدارانش بزنيد كه ديگر نتواند از جاي خود بلند شود.
پدر و مادرم: در شهادتم اگر خدا قبول كند، گريه نكنيد و اگر ميكنيد، براي امام حسين(7) و يارانش گريه كنيد و بدانيد كه شهدا مقامشان خيلي والا است بيش از آنكه فكر ميكنيم.
ديگر عرضي نيست، خداحافظ شما، خدايا شكرت.
حسينا من بهسوداي غمت ديوانه
خواهم شد |
|
به روز وصل رويت از همه بيگانه
خواهم شد |
«مولاي يا مولاي انت مولاي و انا العبد و هل يرحم العبد الا المولي».[16]
حقير خدا
سيدمهدي احمد پناهي
روز شنبه 27/4/1366 در دست [...] وليعصر
ساعت 8 و 32 دقيقه و 45 ثانيه
[1]- آل عمران/ 169.
[2]- در اصل وصيت «كه اينانند در مقابل».
[3]- از عبارت چنين برميآيد كه مصطفي امامي از آزادگاني است كه در زندانهاي بعثي مقاومت چشمگيري از خود نشان داده است.
[4]- افتادگي دارد [آنها توسط].
[5]- [واو] اضافه شده است.
[6]- امام خميني: «خانوادة شهدا چشم و چراغ اين ملتند» (صحيفة امام، دورة 22 جلدي).
[7]- در اصل وصيت «را» افتاده است.
[8]- در اصل وصيت «تذكر ميكنم».
[9]- بخش اول آيه 23 سورة احزاب.
[10]- افتاده از اصل وصيت «با».
[11]- ر.ك. تعليقات.
[12]- قبل از واژة اسلام «را» در اصل سند زايد است.
[13]- واژة «را» از قلم افتاده است.
[14]- خوانا نيست.
[15]- «اين» در اصل وصيت اضافه است.
[16]- فرازي از مناجات حضرت امير. (مفاتيحالجناح، شيخ عباس قمي، ص401)
منبع : کتاب وصیت نامه شهدای استان سمنان/ بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان