خاطرات شهید والامقام نوروز علی اکبری
سهشنبه, ۰۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۵۹
مراقب باشین! بابت همین سوزنم می پرسن
آمد توی اتاقم. چشمش روی زمین چرخید و سوزن ته گردی را برداشت گفت:«آقای عرب! مال شماست؟»
گفتم:«بگذار توی جاش! ممنون!»
گفت:«مراقب باشین! بابت همین سوزنم می پرسن».
برگرفته از خاطره ابراهیم عرب
نظر شما