زندگینامه سردار شهید حیدر عبدوس/چه خوش است يار را در كنار ديدن و چه خوشتر است جان دادن
حيدر(مهدي) عبدوس، فرزند علي آقا و گوهرامين، در چهاردهم فروردين ماه سال 1341 در تهران به دنيا آمد.1
پس از اتمام دوره ابتدايي و راهنمايي اطرافيان خواستند تا او در دبيرستان خوارزمي ثبت نام كند ولي حيدر قبول نكرد، در هنرستان شفيع تهران ثبت نام نمود. فعاليت هاي مذهبي حيدر، شكل تازه اي به خود گرفت. سال ها بعد به مارش گفت: «اگر من به آن با دبيرستان نمونه نرفتم به اين علت بود كه محدود مي شدم و نمي توانستم فعاليت هاي ديگري داشته باشم».
چند ماه بعد از هنرستان فرار كرد و به همراه چند نفر از دوستانش به قم رفت، كه علت آن نوشتن انشا عليه شاه و پاره نمودن عكس شاه بود.3
به علت اين كه تحت تعقيب مأموران ساواك بود، به قم رفت و در حوزه علميه آن جا ثبت نام كرد. در دي سال 1356 به خاطر فعاليت سياسي دستگير شد و حدود دو ماه زنداني بود.4
جعفرامين، دايي اش، نقل مي كند:«در تماسي كه با او داشتم، به من گفت: بيا قم درس طلبگي بخوان و يك نفر را برايت در نظر گرفتم تا ازدواج كني. گفتم: پول ندارم. گفت: افراد معتمد قم، مقداري پول در اختيارم گذاشتند كه اگر نياز داشتم خودم استفاده كنم يا به كسي قرض بدهم، من نوبت خود را به شما مي دهم. قرار شد فكرهايم را بكنم و به او خبر بدهم. مدتي بعد پدرش را ديدم كه ناراحت است. علت را پرسيدم، گفت: مهدي چند وقت است كه مشكل مالي دارد و روزه مي گيرد و فقط با ترشي افطار مي كند. ولي چيزي نمي گويد».
او با تشكيل جلسه مهدويت و فعاليت ه اي انقلابي، و پس از ديدن خوابي نامش را به مهدي تغيير داد.
سال 1359 عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد و در عمليات شكست حصر آبادان به عنوان تك تيرانداز حضور داشت. پس از آن با مسئوليت هايي همچون مسئول عقيدتي پادگان شهداي كرمانشاه، تبليغات گردان، مسئول تبليغات قرارگاه خاتم الانبيا (ص) و جانشين تبليغات جبهه جنوب در عمليات هاي زيادي شركت كرد. بارها تصميم گرفت به عنوان يك رزمنده به عمليات برود. در آن زمان روحاني ها بايد به عنوان مبلغ به جبهه مي رفتند و نمي توانستند در منطقه عملياتي شركت كنند ولي مهديبارها به عنوان جانشين تبليغات و براي سركشي به جبهه رفت.
مهدي همزمان با حضور در جبهه، تحصيلات حوزوي خود را تا دوره دوم سطح رسايل و مكاسب ادامه داد. 6
از وسايل سپاه به هيچ عنوان استفاده شخصي نميكرد .هنگامی که مادرش از او مي خواهد كه خواهرش- كه همسر شهيد است - را به اتفاق فرزندانش با خودروي سپاه به گردش ببرد، امتناع مي كند و مي گويد: « این ماشين مال بيت الماله».
مادرش مي گويد: اينها از سمنان آمده اند و خانواده شهيد هستند. با دوستش تماس مي گيرد و با ماشين او آنها را مي رساند.
حسين جاويد پور، همرزمش، نقل مي كند: «در يكي از ادارات شغل مناسبي براي مهدي پيدا كرده بودم، ولي او گفت: تا زماني كه جنگ باشد، استخدام اداره اي نمي شوم با امام حسين(ع) عهدي بستم. ان شاءالله بتوانم . روي عهدي كه بستم ثابت قدم بمانم. خلوص خاصي در كارش بود، نمازش را با آرامش مي خواند و تواضع در رفتارش بود. مدتي بعد خبردار شدم كه مهدي مسئول تبليغات غرب كشور است» 8
در نامه اي به خانواده اش مي گويد:« شب ها كه براي نماز جماعت و دعا جمع مي شويم، نمي دانيد چه شور و هيجاني بين برادران حكفرماست، همه آماده اند كه مولا مهدي از اين اردوگاه بازديد نمايد، تمامي رزمندگان آماده شهادت اند.
چه خوش است يار را در كنار ديدن و چه خوشتر است جان دادن. اميدوارم كه قبل از رسيدن نامه ام، روحم را به سوي خدا پرو از داده باشم .
از شما عزيزان مي خواهم كه پس از من، صبر پيشه كنيد و در اجتماعات و نماز جمعه و دعاي كميل حاضر شويد تا پيروزي عميق را با رضايت دوست داشته باشيد. به مادر صبورم بگوييد كه از خدا درخواست كند كه خداوند قرباني اش را قبول كند. به پدر مهربانم بگوييد كه اگر توفيق شد حتماً به جبهه بيايد. به برادر مخلص و پاكم بگوييد كه درسش را بخواند و اگر اجازه دادند به مدرسه عشق كربلا بيايد تا با پايان نامه شهادت فارغ التحصيل شود. به خواهرانم بگوييد جهاد شما، تربيت فرزندانتان است. پس مبادا كوتاهي كنيد. همسرم تنها يادگار من است و از خدا مي خواهم، آرامش روح و معنويت را به او عطا فرمايد.»
در تاريخ چهارم دي ماه 1365 در عمليات كربلاي چهار در منطقه خرمشهر بر اثر اصابت تركش خمپاره به پهلو و پشتش به شهادت رسيد. 10
پيكر مطهر حيدر عبدوس پس از تشييع در مزار شهداي امامزاده اشرف، سمنان، به خاك سپرده شد. 11 كمتر از يك ماه بعد برادرش حميد عبدوس به آرزوي خود رسيد و در كنار برادرش به خاك سپرده شد.
پي نوشت ها
-1 پرونده كارگزيني شاهد- كپي شناسنامه
-2 پرونده فرهنگي شهيد- زندگي نامه
-3 پرونده فرهنگي شهيد- خاطرات، ص 1
-4 پرونده فرهنگي شهيد- زندگي نامه
-5 امين، جعفر- خاطرات، ص 5
-6 پرونده فرهنگي شهيد- زندگي نامه
-7 پرونده فرهنگي شهيد- خاطرات
-8 همان
-9 پرونده فرهنگي شهيد- نامه شهيد
-10 پرونده كارگزيني شاهد- گواهي شهادت
-11 پرونده فرهنگي شهيد- زندگي نامه
-12 همان
منبع: کتاب جاودانه های تاریخ/ نشر شاهد / بنیاد شهید و امور ایثارگران