برادر شهید «محمود یغمانژاد» نقل میکند: «اشکی از گوشه چشمش روی صورتش لغزید و گفت: بابا که بیکاره، دستهای مامان هم از بس گلیم بافته پینه بسته! میخوام برم سرکار.»
شهید «عنایت نجیبی» از شهدای دانش آموز در وصیت نامه خود مدرسه را اینگونه تعبیر کرده است: من مدرسه زندگی و مدرسه آزادگی و جوانمردی را در جنگ با صدامیان کافر و تمامی کافران ضد اسلام دیدم.