پل سابله

پل سابله
خاطراتی پیرامون شهید «علي‌اكبر محمدحسيني»؛

سجده خونین/ راز شهادت علي‌اكبر زیر پل سابله !

نوید شاهد – فقط خدا مي داند که اکبر چه حماسه اي آفريد. با جان خود از بستان و از سوسنگرد و از عمليات طريق القدس محافظت کرد، پل سابله را حفظ کرد، سرانجام گلوله‌ي تانک به پايش اصابت کرد. از کساني که اطرافش بودند، خواست او را زير پل ببرند. زير پل که رسيد، همه را براي جنگيدن مرخص کرد تا در تنهايي به ديدار معبودش برود، تنها که شد، به سجده رفت. سرانجام در حالي که همچنان در سجده بود ، به آروزي ديرينه اش دست يافت.
خاطراتی پیرامون شهید «علي‌اكبر محمدحسيني»؛

فرمانده ای که با لب هاي خشک جنگيد

علی اکبر آرپي جي را برداشت و روي خاکريز پريد. بچه ها آب خوردند. اکبر فرصت آب خوردن پيدا نکرد. چند بار از روي خاکريز پايين آمد، ولي آب نخورد، تا شب با لب هاي خشک جنگيد .

آلبوم تصاویر/ شهید «علي‌اكبر محمدحسيني»(3)

شهید «علي‌اكبر محمدحسيني» سال 1337 در كرمان متولد شد و در دوازدهم آذر ماه 1360، در زير پل سابله (پل ارتباطی سوسنگرد به بستان) به شهادت رسيد.

آلبوم تصاویر/ شهید «علي‌اكبر محمدحسينی»(2)

شهید «علي‌اكبر محمدحسيني» سال 1337 در كرمان متولد شد و در دوازدهم آذر ماه 1360، در زير پل سابله (پل ارتباطی سوسنگرد به بستان) به شهادت رسيد.
شهید «علي‌اكبر محمدحسيني»:

با برقراری حکومت اسلامی تمام دنیا با ملت ایران به مخالفت برخاست

در وصیت نامه شهید «علي‌اكبر محمدحسيني» آمده است: از روزی که حکومت اسلامی در ایران برقرار شد تمام دنیا با ما ملت ایران به مخالفت برخاست ولی همیشه دست خدا، ‌حافظ دین خود بوده و خواهد بود.
نگاهی به زندگی شهید «علی اکبر محمد حسینی»؛

« پل سابله » محل عروج علی اکبر بود

شهید «علی اکبر محمد حسینی» در چهارمین روز عملیات طریق القدس از ناحیه پا مجروح شد، اما درحالی که می توانست جان خودش را نجات دهد برای حفظ روحیه نیروهای تحت امرش در منطقه نبرد ماند و سرانجام زیر پل سابله به شهادت رسید .
خاطراتی پیرامون شهید «علي‌اكبر محمدحسيني»؛

تو به درد جنگيدن نمي‌خوری!

آبله هاي دستم را نشان «علي‌اكبر محمدحسيني» دادم، گفت: «برو تسويه حساب کن و برگرد کرمان»، پرسيدم: «چرا تسويه حساب کنم؟!» گفت: «کسي که نمي تواند از يک سنگر بگذرد، چطور مي‌تواند از جانش بگذرد و بجنگد، تو به درد جنگيدن نمي‌خوري‌.»
خاطراتی پیرامون شهید «علي‌اكبر محمدحسيني»؛

فرمانده لايق

علی اکبر فرمانده لايقي بود . تيراندازي مي کرد . آرپي جي مي زد . زخم مجروحين را مي‌بست . شهدا را عقب مي آورد . مهمات و آذوقه مي رساند . يک لحظه آرام و قرار نداشت .
خاطراتی پیرامون شهید «علی اکبر محمد حسینی»؛

دستور غیر قابل اجرا !

علی اکبر گفت: «فرمانده نبايد دستور غيرقابل اجرا به نيروهايش بدهد . ابتدا خودم بدون کفش دويدم تا ببينم روي اين زمين، پاي برهنه مي‌شود دويد. حالا مطمئن شدم ، چون من توانستم ، پس شما هم مي توانيد .»
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه