صادق مهماندوست

صادق مهماندوست

بُرشی از کتاب «پرستوی بال شکسته»| نماز با تربت کربلا

در قسمتی از کتاب «پرستوی بال شکسته» که حاوی روایتی از خاطرات آزادگان «در دوران اسارت» است، می‌خوانید: «خواندن نماز با تربت کربلا در محیط اسارت یک آرزو و خواست عمومی بود و کسانی که برای آزادی کربلا به جبهه آمده بودند و به عشق امام حسین(ع) راهی جبهه های حق علیه باطل شده بودند امید داشتند که دو رکعت نماز با مهر کربلا بخوانند.»

نماز صبح به افق سرباز عراقی!

نوید شاهد - جانباز و آزاده « صادق مهماندوست » در قسمت هفتم خاطراتش نوشت: «نماز خواندن در اسارت هم ماجراها داشت. از جمله؛ نماز صبح، آن هم در سال‌های اول اسارت که اعلام بیداری و تشخیص وقت نماز به عهده سرباز نگهبان آن ساعت اردوگاه بود. به دلیل خاموشی شب و ممنوعیت تردد شبانه در محیط بسته آسایشگاه، اقامه نماز صبح در وقت مقرر امکان پذیر نبود هوا روشن شده بود یا نه؟ نماز قضا شده بود یا خیر؟ خدا می‌داند، زیرا که برای عراقی‌ها مهم نبود.»

ماست‌بندی اسارتی!

نوید شاهد - جانباز و آزاده « صادق مهماندوست » در قسمت ششم خاطراتش نوشت: «ایجاد تنوع با امکانات اردوگاهی خود خاطرات متعددی را رقم می‌زند. از جمله راه‌اندازی واحد «ماست بندی» در اردوگاه و آسایشگاه‌ها که آن هم با شیر خشکی درست می‌شد که عراقی‌ها آن را به ما می‌فروختند و بچه‌ها از سهمیه پول حقوق محدود اسارتی که طبق قانون بین المللی به ما می‌دادند، آن را تهیه می‌کردند.»

جرم خواندن دعا!

نوید شاهد - جانباز و آزاده « صادق مهماندوست » در قسمت پنجم خاطراتش نوشت: «در یکی از شب‌ها یکی از برادرانی که از ورامین آمده بود و در حال ذکر قنوت خود دعای قرآنی «ربنـا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا ...» را می‌خواند، به ناگاه سرباز عراقی که در پشت پنجره در حال شنیدن مناجات او بود، با شنیدن جمله «و انصرنا علی القوم الکافرین» بشدت ناراحت شده و پس از اتمام نماز وی با سر و صدای بسیار و پرخاشگری و فحاشی، او را فرا خواند...»

«به یاد مشت عباس صلواتی»

نوید شاهد - جانباز و آزاده « صادق مهماندوست » در قسمت چهارم خاطراتش نوشت: «مشت عباس از پیرمردان گردان ابوذر و آزاده ای بهبهانی بود که در عملیات غرور آفرین خیبر در چنگال دژخیمان بعثی گرفتار شده بود. اما این ظاهر قضیه بود چرا که او نه تنها گرفتار نبود بلکه با روحیه ی بالای خودش به همه بچه ها هم روحیه می داد.»

خاطره انگیزترین روزهای اسارت

نوید شاهد - جانباز و آزاده « صادق مهماندوست » در قسمت دوم خاطراتش نوشت: «یکی از زیباترین صحنه‌های بیاد ماندنی اسارت، زمانی بود که دشمن به توانایی اسرا اعتراف کرد، روزی که سرتیپ نظر، افسر مسئول رسیدگی به امور اسرای جنگی عراق، طی جلسه ای با حضور مسئولین آسایشگاه ها که نماینده اسرا بودند، از وحدت و همدلی و سازماندهی اسرا در پیشبرد اهداف نظام اسلامی به تنگ آمده بود...»
قسمت دوم خاطرات جانبازان و آزادگان/

خاطرات خودنوشت یک جانباز و آزاده؛ "نامه" تنها امید به خانواده بود

نوید شاهد - نامه نوشتن تنها راهی بود که اسرا می توانستند بوسیله آن از حال و احوال خانواده خود و ایران و ... خبردار شوند. هر اسیر حق داشت بطور کلی دو نامه برای ایران ارسال کند و آن هم باید در برگه های مخصوص آرم دار صلیب سرخ می بود. متن کامل خاطرات جانباز و آزاده « صادق مهماندوست » را در نوید شاهد بخوانید.
خاطرات جانبازان و آزادگان/ قسمت اول؛

خاطرات خودنوشت یک جانباز و آزاده؛ بازجویی با دستگاه برقی!

نوید شاهد - یکی از موارد شکنجه اسرا توسط بعثی های عراقی را می توان به شکنجه با  دستگاه مولد برق اشاره کرد  که شامل دو قسمت می شد، یک بخش دستگاه مولد برق، شبیه تلفن های قدیمی بود و بخش دیگر، دو رشته سیم متصل به آن، که دو سر آن ها  نیز دو عدد گیره فلزی شبیه گیره پرده های قدیمی بسته بودند. متن کامل خاطرات جانباز و آزاده « صادق مهماندوست » را در نوید شاهد بخوانید.

"پرستوی بال شکسته"

کتاب «پرستوی بال شکسته»، روایتی از خاطرات آزادگان «در دوران اسارت» که « صادق مهماندوست » آن را به رشته تحریر درآورده است.
خاطرات صادق مهماندوست، آزاده دوران دفاع مقدس از ماه رمضان در اردوگاه‌های عراق؛

خوشحالی از انجام فریضه روزه در اولین ماه رمضان اسارت

آزاده‌های دربند رژیم بعث عراق، در روز‌های ماه رمضان شرایط ویژه‌تری را درک می‌کردند، وضعیتی که با وجود همه مشکلات و سختی‌ها، آنان را به خدا نزدیک‌تر می‌کرد.
طراحی و تولید: ایران سامانه