گفتوگوی مادرانه از شهید فاتح خرمشهر:
"پسرم رفت تا خرمشهر نفس بکشد!" این فریاد دل مادر شهید علی حاتمی است که امروز پس از سالها، خاطرات پسرش را با چشمانی پر از اشک و سینهای مالامال از افتخار روایت میکند. از کودکی که در پنج سالگی با قرآن انس داشت تا جوانی که در بیست و پنج بهار زندگی، با عملیات بیتالمقدس به ملکوت اعلی پر کشید. این روایت، داستان حماسهآفرینی است که مادرش به یاد دارد: "علی همان روز اعزام گفت: مادر! گریه نکن، ما میرویم تا ایران بماند." حالا خرمشهر با خون علی و یارانش جوانه زده، و مادر فداکارش هر روز این شکوفههای آزادی را به فرزند شهیدش تقدیم میکند.