ناگفتههای مادر"علی واعظیفرد" از اعزام کوچکترین شهید قزوین به جبهه؛
نوید شاهد - «لحظهای که دامادمان پارچه سفید را از روی صورت فرزندم کنار کشید، حس عجیبی داشتم، وقتی چهره مظلوم و نورانیاش را دیدم، با حالت تبسمی گفتم: علی جانم! خدا قبول کند شهادتت مبارک باشد ...» آنچه میخوانید بخشی از ناگفتههای مادر شهید "علی واعظیفرد" از اعزام کوچکترین شهید قزوین به جبهه است که تقدیم حضورتان میشود.