شهید حاج منصور خادم صادق

شهید حاج منصور خادم صادق
خاطره‌ای از شهید خادم صادق

شیر خفته در عملیات فاو

همرزم شهید حاج منصور خادم صادق در خاطره ای روایت می‌کند: «پاتک سنگین دشمن برای باز پس‌گیری فاو شروع شده بود. از زمین و آسمان آتش می‌بارید. هیچ چیز و هیچ کس از بارش بی‌وقفه آهن پاره‌های جدا شده از گلوله‌های توپ و خمپاره و گلوله‌های گداخته دشمن در امان نبود. در یک لحظه انبار مهمات توپخانه‌ی ارتش که...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
گفتگو با همسر شهید خادم صادق،

تکه‌ای از بهشت که روی زمین جا مانده بود

همزمان با سالگرد شهادت شهید حاج منصور خادم صادق با «طاهره گلستانی» همسر این شهید بزرگوار همکلام می شویم. «او معتقد است که حاج منصور تکه‌ای از بهشت بود که بر روی زمین جا مانده بود...» این گفتگوی خواندنی را در نوید شاهد دنبال کنید.

خاطره ای از شهید حاج "منصور خادم صادق" | تربیت اسلامی

برادر شهید حاج "منصور خادم صادق" در خاطره ای می گوید: نوجوان که بود به کلاس موسیقی و تئاتر در کتابخانه پارک ولیعصر (عج) می رفت. خدا رحمت کند برادر بزرگ ما «آقا اسماعیل»، سراغ منصور را گرفت: « گفتیم رفته کتابخانه!»... متن کامل خاطره را در نوید شاهد بخوانید.

خاطره ای از شهید حاج "منصور خادم صادق" | تاکتیک

یکی از همرزمان شهید حاج "منصور خادم صادق" در خاطره ای می گوید: بعد از عملیات کربلای 5 و 8 آتش دشمن برای باز پس گیری جزایر مجنون روی این منطقه متمرکز شده بود. همچنین دشمن سکوهای 30 متری ایجاد کرده بود که تانک ها به راحتی روی آن مستقر می شدند و با گلوله مستقیم مواضع ما را هدف قرار می دادند... ادامه خاطره را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره ای از شهید "خادم صادق"؛

جبهه زیر تک پای حاجی

همرزم شهید حاج "منصور خادم صادق" در خاطره ای روایت می کند: نیروهای لشکر در سه محور عملیاتی فاو، شلمچه و جزیره مجنون مستقر بودند. وقتی برای سرکشی نیروها به فاو می رفتیم می دیدیم حاج منصور آنجاست...

خاطره ای از شهید حاج منصور خادم صادق ؛ تن آدمی شریف است

معلم ورزش برای چندمین بار به کفش من گیر داده بود، می گفت:"تا کفش ورزشی نپوشی دیگر تو زمین ورزش راهت نمی دهم." به خانه که رسیدم، بُغ کرده و ساکت گوشه ای نشستم. آن زمان ها وضع مالی ما آنقدر مناسب نبود که بابا برای همه بچه ها کفش و لباس ورزشی بخرد.

خاطره ای از شهید حاج منصور خادم صادق ؛ «این کار منصور است»

با منصور در مغازه برق کشی کار می کردیم. منصور علم و عمل را به هم آمیخته بود، هم کار برق کشی انجام می داد هم در هنرستان رشته برق می خواند. برای همین با اینکه سن و سالی نداشت، شده بود استادکار.
طراحی و تولید: ایران سامانه