هفتۀ اول خردادماه 1346 تازه تمام شده بود. هشتمین روز خرداد بود و تاکستانهای هزاوه، سرسبز و بهبارنشسته. انگورهای دانهدرشت عسگری زیر نور آفتاب، مثل دانههای زمرد میدرخشیدند و زنان روستا، چادربهکمربسته، سر زمینهای کشاورزی، به کشت و کار مشغول بودند که خبر رسید کبری فارغ شده است. خدا پسری شیرین و دوستداشتنی به او بخشیده بود. اسمش را گذاشتند «حسین» و آرزو کردند صاحب این نام بزرگ، همراه پسر کوچکشان باشد.