سالروز ولادت/خاطرات شهید
یک روز با یک آیفا (خوردروی جنگی)می خواستند به جایی بروند در این آیفا شش نفر بودند که وقتی داشتند می رفتند از بالای کوه به روی ماشین آنها رگبار می بندند و 4 نفر از انها یک جا شهید می شوند و برادرم علی تات یک تیر می خورد و از ماشین می پرد پائین و پشت یک تخته کمین میکند.