شهدا آران وبیدگل

شهدا آران وبیدگل

کمک حال مستمندان بود

شهید"محمد علی قاسم پور آرانی" در کمک کردن به دیگران و دستگیری از مستمندان تا آنجا که در توان داشت کوشش می­کرد، همیشه در مقابل ضد انقلاب به دفاع از انقلاب بر می­ خواست و با آنها به بحث و گفتگو می ­پرداخت، در واقع کمتر کسی توان مباحثه با او را داشت.

من بهشت نمی خواهم

شهید "عزت الله مسیح نمکی" در وصیتنامه اش می نویسد:خدایا من برای نعمت‌های بهشتی تو به میدان نبرد نمی‌روم. بلکه برای دین مقدس اسلام که در معرض خطر دشمنان و ابرقدرت‌هاست به میدان آمده‌ام و می‌جنگم. ای مردم شما راه امام را بروید و از حکم امام سرپیچی نکنید.

قناعت رمز موفقیت شهید نمکی

شهید نمکی هر چند از نظر اقتصادي شرایط سختی داشت اما زندگی اش مملو از صفا و صميميت بود. عزت الله انساني قانع بود و در كارهاي خير شركت مي كرد و از اخلاق و رفتار خوبي برخوردار بود. زندگی این شهید گرانقدر را در نوید شاهد اصفهان دنبال کنید.

شهادت قبل از شهادت

به گفته دوستان و همرزمان، محمود از شهادت خود آگاهي داشت و براي رسيدن به لحظه موعود لحظه شماري مي كرد.

مدرسه جبهه او را عوض کرد

شهید "عباس قبائی آرانی" خطاب به خانواده اش نوشت: وقتی به جبهه آمدم سر از دین و نماز در نمی آوردم ولی الان هنوز صبح یا ظهر نشده ، صف اول نماز جماعت می ایستم و نماز می خوانم. عباس عوض شده است . جبهه جایی است که هر لحظه مرگ را با چشمانت می بینی و خدا را با قلبت مشاهده می کنی.

عباس چگونه خدایی شد

عبّاس، نوجوانی بسیار پرشور و با حرارت بود. با شروع جنگ تحمیلی، وقتی چندین تن از دوستان و بچه‌های محله به شهادت رسیدند، تصمیم گرفت به جبهه برود. فضای روحانی جبهه، روی شکل‌گیری شخصیت عبّاس و خودسازی او بسیار اثر گذاشت و او رنگ خدایی به خود گرفت.
خاطرات جانباز جنگ، یوسف اقبالیان

من همیشه بسیجی ام

"حاج یوسف اقبالیان" از جانبازان و رزمندگان جبهه های نبرد حق علیه باطل است که روحیه اخلاص و بسیجی بودن خود را تا امروز حفظ کرده و مدام می گوید: من همیشه بسیجی ام . او یک فعال مذهبی و فرهنگی است و سالهاست به عنوان یکی از اعضای معتمد معین بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان آران و بیدگل ارائه خدمت کند.

آموزگار و معلم شهادت

خدایا دلم می‌خواهد اگر لیاقت شهادت را داشته باشم با دست پر و قلبی پاک و خالص شهید شوی ای عزیزان و ای دوستان قدر این انقلاب اسلامی را بدانید و تا آخرین قطره خون‌تان از آن پاسداری کنید و قدر این رهبر الهی حضرت امام خمینی را بدانید که او یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداست توصیه می‌کنم که از پیروان سرسخت ولایت فقیه باشید.

مردی از تبار محرومین

و چون در سختي ها بزرگ شده بود و تاريخ محرومين را با عمق وجودش درك و لمس كرده بود كه انسان‌هاي تحت ستم جامعه چگونه زير چكمة جباران سركوب مي‌شوند، آواي دردمند و سوزناك محرومين را از گوشه و كنار كشورش از سياه چال‌هاي خفاشان شب پرست با گوش دل مي شنيد و در قلبش جوشش ايجاد مي كرد و جرقه هايي را انتظار مي كشيد تا اين كه صداي حق طلب پير جماران از نجف برخاست؛ چون نداي امام با فريادهاي دروني علي اكبر دمساز بود او را واداشت تا مجدانه بر عليه طاغوت بخروشد.

ما که بودیم ، چه کردیم و چه خواستیم

در وصیت نامه شهید "محمّد مرکوبی" آمده است: این را بدانید که مالک و صاحب من خداوند تبارک و تعالی است و هرچه او خواست ما راضی هستیم که هرچه خدا خواست همان است و رضای ما بسته به رضای اوست.
سروان پاسدار ، تکاور شهید مدافع وطن ، آقا محمد محرابی پناه

شاید من نباشم

عقدمان خیلی ساده بود. چون تعطیلات عید بود و آزمایشگاه بسته بود، ما چهارم فروردین سال ۹۰ عقد کردیم. برای اوایل تیر تالار رزرو کرده بودیم که محمد دو هفته قبل مراسم مدام زنگ میزد و من را آماده میکرد که مراسم را کنسل کنیم؛ بعد فهمیدم که روز مراسم ماموریت باید بروند. قبل از این که عقد کنیم به من گفت: زود عقد کنیم تا برویم سفر سمت شمال منزل کمیل صفری تبار. ماهم راهی شمال شدیم و آنجا بود که باخانواده اقاکمیل آشناشدیم

فرزند قرآن

شهید "غلامعلی راعی" از طفولیت نسبت به فراگیری قرآن و احکام، علاقة وافری داشت و در تمامی مجالس اُنس با قرآن شرکت می کرد. با شروع فعالیتهای ضدِانقلاب و خَلْقِ کُرد در منطقة غرب به‌ویژه پاوه به عنوان نیروی داوطلب پا به میدان مبارزه نهاد و رشادت­های زیادی را به منصه ظهور رساند تا این­که شرکت ریسندگی و بافندگی او را خواست و از ادامة مأموریت او را معاف کرد....

سادگی و ساده زیستی در رفتار شهید یتیمان موج می زد

نوید شاهد - وقتی پسر عمویش فرودین سال 67 در فاو به شهادت رسید،همه متوجه شدیم که او دیگر ارام و قرار ندارد و البته به زودی هم به وصال یار رسید و پیمانه شهادت نوشید.

نمی‌خواهم در بستر بمیرم

شهید محمد منصوری در وصیت نامه اش آورده است:بارالها نمی‌خواهم در بستر بمیرم ، دلم می‌خواهد که در راه تو به شهادت برسم. پروردگارا، رخت دامادی مرا خاک صحرا و آب غسلم را خون بدنم و سر منزلم را بهشت جاودان قرار بده.
زندگینامه شهید "حسين قاسمی"

مرد گذشت و ایثار و خدمت

علي‌رغم فقر در زندگي؛ سجاياي اخلاقي حسین مانند گذشت ، ايثار و خدمت به مردم زبانزد محله بود، طوري كه اكثر اوقات تعمير وسايل خانگيِ همسايه ها و دوستان و مردم محله را به‌ صورت رايگان انجام مي‌داد.
نگاهی به وصیت نامه شهید"علی سیفیان آرانی"

مردان بی ادعا

شهید "علی سیفیان آرانی " در وصیت نامه اش نوشت: پدر؛بعد از شهید شدن من ناراحت نباش و نگو که من فرزندم را در راه خدا داده ام و باید فلان چیز را بگیرم ، نه!
گذری بر زندگی شهید "علی سیفیان آرانی"

آرام و قرار نداشت

علی برای حضور در جبهه آرام و قرار نداشت و عملیات والفجرهشت وعده گاه او با خدای خود شد.

زهرا جبهه نرفته شهید شد

مادر شهیده "زهرا دهقانی" می گوید دخترم از اینکه نمی توانست به جبهه برود ناراحت بود و همیشه آرزوی شهادت می کرد، دست آخرهم به آرزویش رسید، آرزویی که در عید قربان سال 65 برآورده شد.
نگاهی به زندگی شهید ترور "حسن دهقانی نوش ابادی"

در عید قربان قربانی شد

قبل از شهادت پر افتخارش به درخواست مادرش، همراه با خانواده برای زیارت حضرت معصومه (س) به قم مشرف شد، دو شب در قم بودند و روز عید قربان پس از اقامه نماز عید در قم، بوسیله آتش بمب عوامل استکبار همراه خواهر شهیده­ اش در راه خدا قربانی شد.
نگاهی به زندگی شهید "رضا سروری نوش ابادی"

رضا در نوزده رمضان متولد و در نوزده رمضان هم شهید شد

او دومين شهيد خانواده بود، برادرش على اكبر هم در عمليات شكست حصرآبادان به شهادت رسیده بود اما آنچه موجب تعجب همگان شد همخوانی تاریخ ولادت و شهادت رضا در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان بود.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه