نوید شاهد- لب کارون، نوشته مهتاب درخشنده، داستان یک فرمانده جوان اما با تجربه است که در مجموعه داستانهای کوتاه گنج پنهان گردآوری شده، در بخشی از این داستان آمده است: « دیدم فرمانده اصرار دارد که با بچه ها داخل سنگر صحبت کند. کمی جلوتر رفتم تا ببینم اوضاع از چه قرار است. بچهها خیال کردند که از ترس خود چنین عبارتی را به کار برده و با پوزخند مغرورانه گفتند: نه، همینجا صحبت میکنیم، ما ترسی از این توپ و تفنگها نداریم!»
نوید شاهد - حسین افتاد روي زمين و عراقي ها بلافاصله رسيدند بالاي سرش. مي خواست هر طور که هست با عراقي ها درگير شود تا شهيد شود، ولي اسير آنها نشود، دست آخر عراقي ها با سر نيزه به جانش افتادند.
شهید «قاسم گرجی» یکی از شهدای دفاع مقدس است که در تابستان سال ۱۳۴۲ در شهرری به دنیا آمد. ایشان حضور چشمگیری در جبهه داشتند و سپس به سمت مسئول ستاد فرماندهی تیپ زرهی بیست رمضان منصوب شد.
در گفت و گو با تنها برادر سردار شهيد حاج اکبر آقابابايي؛
حسین همه ي بچه ها را جمع کرد توي چادر و گفت: «ما براي نماز آمده ايم اين جا، الگوي ما اين نماز است و نبايد تعطيل شود، اگر تمام عالم را فتح کنيد، ولي نسبت به نماز بي اعتنا باشيد، ارزش ندارد.»
بعد از صحبت هاي حسين، امام جمعه گريه مي کرد و ميگفـت: « خاک بر سر ما. يک عمر توي حوزه زحمت کشيديم، حالا يک جوان با قاطعيت ميگويد من شهيد مي شوم و ما را نصيحت ميکند که دست از اختلاف برداريم .»
شهید حسین نادری در سن 18 سالگی فرمانده ی گردان ضد زره، جانشین گردان ضد زره، فرمانده گردان ضد زره و جانشین عملیات تیپ ادوات شد و سپس به عنوان فرمانده ی گردان 416 عاشورا لشکر 41 ثارالله انجام خدمت کرد.
حسین نادری در بیست و پنجمین روز از بهار سال 1347 در سیرجان متولد شد. شهید نادری با وجو.د سن کمی که داشت در 18سالگی به سمت فرمانده گردان 416 عاشورا لشکر 41 ثارالله رسید .جوانترین فرمانده گردان نیروی زمینی سپاه بود. وی در دوم مرداد 1367 در بیت المقدس هفت به شهادت رسید.