بیجار - صفحه 13

بیجار

نگاهي به زندگي شهيد ذبیح الله گرشاسبی

از خصوصیات بارز دیگرشهید خوش رفتاری او با مردم بود و هیچوقت کسی از رنجشی نداشت و تولی و تبری داشتند و در فراگیری اسلام به دیگران کوشش می نمود و می گفت پیروزی اسلام یعنی آسایش فکری مومنین و مسلمین و البته این موضوع نیاز به خون دارد و بر همین اساس به جبهه های حق علیه باطل درراه خدا شتافت...
شهیدمعظم مهدی برزگر

شهدای جنایت مشترک بعثی ها و حزب دموکرات:(2) شهید معظم سید احد سبحانی

شاید اولین کسی که تمثال مبارک حضرت امام (ره) را به اهالی روستا ی زادگاهش نشان داد و خمینی کبیر را به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران به آنها معرفی کرد او بود ...

تاملي در زندگي پاسدار شهید یدالله قاسمی

در سال یک هزار و سیصد و پنجاه و شش به جرم نگهداری نوارهای امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی توسط ساواک خانه‌ی او تحت بازرسی و تفتیش قرار گرفت و به همین دلیل شش روز سختی زندان و شکنجه ساواک را نیز متحمّل شد...
وصيتنامه

فرازی از وصیّت‌نامه‌ی شهید حمید غفاری‌راد

شهادت دعوتی است به سوی نسل‌ها که وقتی جبهه حقّ خلع سلاح می‌شود راه سومی را برمی‌گزیند که اگر می‌توانی بمیران و اگر نمی‌توانی [با عزّت] بمیر،...
وصيتنامه شهدا

فرازهایی از وصیّت‌نامه شهید اسدالله سردارزاده

خدایا! تو توفیق این را به من داده‌اید که در راه تو و برای احیای دین تو که قرآن است پاسدار باشیم. ما را در یک لحظه به حال خودمان وامگذار!، همان که رضای توست همان بر ما نازل گردان!...

نگاهي كوتاه به زندگي پاسدار شهیدحمید غفاری‌راد

آرام و سر به زیر بود. با احساس تکلیف لباس رزم به تن کرده بود. از مادرش تقاضا می‌کرد تا برای او دعا کند و از خدا بخواهد شهادت را نصیبش بگرداند و از او می‌خواست تا با تأسّی از حضرت زینب سلام‌الله علیها در مقابل مصائب صبر و شکیبایی را پیشه نماید....

نگاهي به زندگي شهید فریدون شفیعی

به هنگام بازگشت بر اثر کمین ضدّ انقلاب در روستای «تپه محمّدی» پس از مقاومت و ایستادگی تا آخرین گلوله در برابر مزدوران کوردل به اسارت دشمن درآمد و با تحمّل شکنجه‌ی ددمنشانه دشمن تا آخرین قطره‌ی خون از حقّانیّت نظام اسلامی دفاع نمود و در راه پاسداری از اسلام شربت گواری شهادت را نوشید...

نگرشي به زندگي شهيد اسدالله سردارزاده

پس از شکل‌گیری گروه‌های خودجوش مردمی در قالب کمیته‌های انقلاب اسلامی سلاح را به دوش گرفت و به حراست از دست‌آوردهای انقلاب اسلامی پرداخت و در تأسیس سپاه پاسداران انقلاب جز اوّلین کسانی بود که لباس سبز پاسداری را به تن کرد. ...
خاطراتي از سيد مصطفي بياتی

از خودگذشتگي سيد حلقه محاصره را شكست

در اين ميان سيد مصطفي به دفاع برخاست در اين حال ضدانقلاب كه متوجه او شد تمام آتش خود را متوجه او كردند و هرچه بچه‌ها گفتند سيد برگرد، و در جاي بهتر پناه بگير گوش ندا‌د و ‌گفت شما از آن طرف پيشروي كنيد من آنها را سرگرم كرده‌ام و...

درنگي در زندگي شهيد حسین محبیان

به مال کم دنیا قناعت کرده بود و برای کسب داشته‌های معنوی تلاش می‌کرد، علاوه بر اعمال واجب دینی در انجام مستحبات نیز کوشا بود و تا پاسی از شب را به راز و نیاز می‌پرداخت و خیلی از ایّام را روزه می‌گرفت...
زندگينامه شهيد

نگاهي به زندگي نامه شهيد محمود حیدری‌حجاز

در پاییز سال یک هزار و سیصد و شصت و سه با عشق و علاقه و پس از موفّقیّت در آزمون ورودی دبیرستان سپاه برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع متوسطه راهی شهر ارومیه گردید....

درنگي در زندگي شهيد علی‌عسکر نیکخواه

او با مال و جانش در راه اسلام و انقلاب فداکارای کرد و با سرکوبی غائله‌ی گنبد به زادگاهش کُردستان بازگشت و به عضویّت سپاه بیجار درآمد و لباس سبز پاسداری را به تن کرد و در طول قریب به دو سال خدمت در سپاه بارها تا مرز شهادت پیش رفت...

زندگينامه شهيدعلی‌اکبر نیکخواه

با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی از کار و فعّالیّت خود دست کشید و با وجود همسر و 9 فرزند به عضویّت سپاه نوپای شهر بیجار در آمد و می‌توان گفت آن‌ها جز اوّلین کسانی بودند که در سپاه بیجار لباس رزم پوشیدند....

زندگينامه شهيد مسعود سر رشته داري

با پیروزی انقلاب اسلامی و متعاقب آن تجاوز رژیم بعث عراق به مرزهای میهن اسلامی، کار قبلی خود را رها کرد و با انگیزه‌ی دفاع و پاسداری از مرزهای کشور نظام نوپای اسلامی به عضویّت سپاه درآمد..
خاطرات

سه خاطره از شهيد محمد رضا ترابيان

هر وقت که او را می‌دیم لباس ساده خاکی و معمولی را به تن می‌کرد و هیچوقت او را در لباس فرم سپاه ندیدم و هروقت از او سؤال می‌کردیم می‌خندید و می‌گفت لباس فرم سپاه لیاقت می‌خواهد ..
زندگینامه

درنگی در زندگی شهید محمد رضا فتح آبادی

شهید فتح آبادی دارای چهره خندان و تبسمی محبت آمیز و اخلاقی بسیار نیکو و تأثیر گذار بر روی دیگران داشت و احترام زیادی نسبت به والدین و بستگان و همسایگان و دیگران می‌گذاشت...

درنگی کوتاه در زندگی شهید علی اوسط آخوندزاده

هم زمان با اوج گیری تظاهرات عمومی و فراگیر شدن قیام مردم علیه رژیم ستم شاهی او هم با وجود سن کمی که داشت در صف مبارزین قرار گرفت و در پخش کردن و چسباندن اطلاعیه‌های امام بر درو دیوار شرکت میکرد.
خاطره

روايت پدر شهید شكوهي از فرزند؛ جگرم آتش گرفت

روزها گذشت تا اينكه در زمستان سال 1360به من خبر دادند كه محمد رحيم توسط گروهك‌ها به اسارت گرفته شده و او را با خودشان برده‌اند. روحيه‌ام را از دست ندادم و يك ماه تمام روستا‌ها و شهر‌هاي اطراف را پرس و جو كردم، اما اثري از او نيافتم تا اينكه...

نگاهي كوتاه به زندگي شهيد منوچهر احمدي

منوچهر در غیاب پدر مرد خانه بود و با وجود سن و سال کم و در اوج نوجوانی گاهی دوشادوش پدر از منطقه پاسداری می‌کرد...

زندگينامه شهيد اسدالله كلهرزاده در قالب نماهنگ و به زبان كردي

نويد شاهد كردستان: اسدالله کلهرزاده چهارم اردیبهشت1332، در شهرستان بیجار چشم به جهان گشود. پدرش مختار و مادرش پروانه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و دیپلم گرفت. کارمند اداره آموزش و پرورش بود. سال1350ازدواج کرد و صاحب یک پسر و دو دختر شد. به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد. بیست¬وچهارم دی1366، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پيكر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
طراحی و تولید: ایران سامانه