شهید آیت و گروهی از همفکرانش در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی موفق به ایجاد یک شبکه انقلابی در میان برخی از افسران انقلابی ارتش حکومت پهلوی شده بود. این شبکه از جهت اطلاعاتی خدمات مؤثری برای انقلاب اسلامی انجام داد.
در اواخر مهرماه 1362، عملیات بزرگ والفجر 4، تحت فرماندهی مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی و با هدف تأمین ارتفاعات شمال و شمال غرب مریوان، پاکسازی بخشی از مناطق اشغالی، انهدام نیروهای دشمن در منطقه پنجوین، قطع ارتباط عناصر ضدانقلاب منطقه با منابع پشتیبانی در عراق، خارج کردن شهرها و آبادیهای مرزی منطقه از برد توپخانه دشمن بعثی و تصرف پیشرفتگی شیلر آغاز شد.
با آغاز تجاوز آشکار عراق به مرزهای گلگون کشورمان شهید "جانعلی حسن پور" کوله بار سفر را بست و عازم دیارعاشقان و عارفان شد. آرزو داشت در راه اسلام ، امام خمینی و برای مردم کاری انجام دهد و همیشه عاشق شهادت بود و در این راه جان عزیزش را فدا کرد.
شهید بارانی، کارگر ساده شهرداری بود که از طریق سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت.او در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به پهلو به شهادت رسید. نوید شاهد گلستان، شما را به دیدن تصاویری از این شهید گرانقدر دعوت می کند.
برادر شهید" نعمت الله شیرزادی" در روایتی کوتاه از برادرش می گوید: شهید بارها با پاهای تاول زده اش سنگرهای دشمن را زیر پا می گذاشت و خواب را برآنها تلخ می کرد و پیچیده ترین نقشه های نظامی را طراحی و تحلیل می کرد.
شهید علیرضا شفیع نیا معلم دلسوزی بود که در کنار معلمی وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می شود و در یک عملیات، با حمله ناجوانمردانه منافقین از پشت با ذکر "یا علی" به شهادت
می رسد.
شهید "اسکندر بساطی" عشق و علاقه خاصی به محرومین و مستضعفین داشت همین موضوع موجب شد تا به عضویت جهاد سازندگی در آید و با شور و شوقی وصف ناپذیر در این نهاد مقدس انجام وظیفه کند.
فرمانده ناحیه مقاومت سپاه سرپل ذهاب گفت: عملیات مرصاد ضربه مهلکی بر پیکر منافقان کوردل بود و شهید صیاد شیرازی در موفقیت و پیروزی این عملیات نقش مهمی داشت.
در وصیت نامه شهید «محمدحسین عدالتخواه» آمده است: این خون شهیدان است که بر فضا پرتاب می شود و آزادی و استقلال ملتی را جلا می دهد و جمهوری اسلامی را فریاد می کشد و شعله ی انقلاب را بر بالای مرتفع ترین قله ها پرتو افشان می سازد.
شهید «امید علی خالصی» در وصیت نامه خود نوشته است: من آنقدر گناه کار بودم که گمان نمی بردم که لیاقت شهادت را داشته باشم و گمان نمی کنم شهادت نصیبم گردد.