کتاب زبوندراز
۰۴/شهريور/۱۴۰۴
۰۲:۰۶
فا
فارسی
English
العربیة
خانه
اخبار
عکس
فیلم
اسناد
کتاب
مجلات شاهد
ویژه نامه
پژوهش
استانها
موزه شهدا
جستجوی شهدا
«شهدای غریب»
تفال به وصایای شهدا
آخرین اخبار:
نمایشگاه «سایهسار خدمت»؛ روایت هنری از شهدای دولت»
رهبر انقلاب: سپر پولادین اتحاد مردم، مسئولان و نیروهای مسلح خدشهدار نشود
اوحدی: هر شهید جلوهای از ایثار، شجاعت و وفاداری به آرمانهای انقلاب است
برگزاری مسابقه سراسری کتابخوانی «پاسیاد پسر خاک» همزمان با رویداد ملی آزادگان ایران
کتاب زبوندراز
تا دیروز پدرش بودم، حالا شدم برادرش!
فرمانده سیگار کشیدن را در گروهان ممنوع کرده بود. همه به قانون مقید بودند تا اینکه پدر فرمانده به گروهان آمد و شروع کرد سیگار کشیدن.
مادر جان دختر ۱۴ ساله که نیستی!
یکی از آزادگان جنگ تحمیلی تعریف میکند: «از اسارت آزاد شدم و به شهرمان برگشتم. با پدر و مادرم در ماشین نشسته بودیم که پیرزن غریبهای با عینک ته استکانی کنار من نشست و شروع کرد به ماچ کردن من.»
طراحی و تولید: ایران سامانه