نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - تاریخ شفاهی
تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید والامقام «حسینعلی فهامی» می‌گوید: پسرم کمک حال مردم بود. با وجود سن کم چند سال در جبهه جنگید و بعد از شهادت، هشت سال مفقودالاثر ماند. من خوشحالم که فرزندم در راه خدا به شهادت رسیده است.
کد خبر: ۵۶۹۸۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۷

گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «غلامرضا کهریزی»
«غلامرضا کهریزی»، می‌گوید: نیروهای عراقی از دوطرف روبرو و پشت سر به ما حمله کردند و ما زمین گیر شدیم. خدمه توپچی نفر‌بر زرهی بودم به فرمانده گفتم نیم ساعتی زیر تانک استراحت می‌کنم و برمی‌گردم که در همین حین سه خمپاره نزدیکم به زمین خورد و به شدت مجروح شدم.
کد خبر: ۵۶۹۷۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۳

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «علی محمد صفایی» در بیان خاطرات فرزندش می گوید: روزی که پسرم به شهادت رسید من خواب بودم و در خواب دیدم که تانک عراقی به من حمله کرده است، هراسان از خواب پریدم و احساس کردم اتفاقی برای فرزندم افتاده است. بعد از چند روز خبر شهادتش را برای ما آوردند.
کد خبر: ۵۶۹۶۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۲

گفتگوی تصویری با جانباز «نصرت علی درویشی خواه»
«نصرت علی درویشی خواه» می‌گوید: وظیفه من و دوستانم حفاظت از خط مقدم بود باید از تپه‌هایی با عناوینی چون تپه ایمان، جهاد و شهادت حفاظت می‌کردیم.
کد خبر: ۵۶۹۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۲

روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «ایران نظری»
«ایران نظری» می‌گوید: تا سال‌ها از حمله عراقی‌ها وحشت داشتم و می‌ترسیدم یک کوه نزدیک ما بود که در آنجا برای خودم سنگر درست کرده بودم و فقط شب‌ها به خانه برمی‌گشتم.
کد خبر: ۵۶۹۶۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۲

گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده «عربعلی میرزایی ذوله»
جانباز و آزاده «عربعلی میرزایی ذوله»، می‌گوید: وقتی خبر فوت امام خمینی را از تلویزیون شنیدیم همه 1500 نفر اسیر به عزاداری پرداختیم و عراقی‌ها وقتی فهمیدند وارد اردوگاه شدند و ما را مجبور می‌کردند که به امام توهین کنیم بدترین شکنجه‌ها را کردند اما دریغ از یک کلمه مردم ایران یک مردم با غیرت هستند.
کد خبر: ۵۶۹۵۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۰

گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده«جلیل جعفری»
جانباز و آزاده«جلیل جعفری»، می‌گوید: بدترین خاطره و شکنجه در در دوران اسارتم خبر فوت امام خمینی (ره) در تاریخ 14 خرداد 1368 بود. کل اردوگاه با شنیدن این خبر ناراحت شدند و به این فکر می‌کردیم بعد از امام چه کسی مملکت را از چنگ دشمنان درمی‌آورد.
کد خبر: ۵۶۹۵۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۰

گفتگوی تصویری با جانباز «رمضان مرادی سرتیپ آبادی»
«رمضان مرادی سرتیپ آبادی»، می‌گوید: قبل از انقلاب از 9 سالگی با امام خمینی آشنا بودم و همیشه در محیط خانوادگی در مورد شخصیت ایشان صحبت می‌کردیم، از بچگی امام خمینی(ره) را دوست داشتم.
کد خبر: ۵۶۹۴۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «هوشنگ گراوند» می گوید: پسرم وقتی به مدرسه می رفت بدون اینکه به ما بگوید به جبهه رفت. بعد از اینکه به شهادت رسید و خبر شهادتش را به ما دادند من تازه متوجه شدم که پسرم به جبهه رفته است.
کد خبر: ۵۶۹۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۹

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «شاکرم رحمتی» می گوید: به دلیل بیماری عمل جراحی کردم و به کما رفتم. در تمام زمانی که کما بودم پسرم کنارم بود و مرا دلداری می داد که مادر نگران نباش به زودی برمیگردی.
کد خبر: ۵۶۹۳۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۸

گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی«حجت اله شهبازی»
«حجت اله شهبازی»می‌گوید: ادای تکلیف در جنگ تحمیلی برایم مهم بود، اینکه باید در راه دفاع از وطنم در برابر دشمن مقاومت کنم.
کد خبر: ۵۶۹۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۸

روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی«داود مرادیان»
«داود مرادیان»، می‌گوید: با اینکه عصا به دست داشتم به تنهایی کار 6 نفر را انجام می‌دادم و یک گلوله توپ به وزن 40 تا 50 کیلویی را جابه جا و آماده تیراندازی می‌کردم. در تمامی عملیات‌ها حضور داشتم آخرین عملیات که عملیات مرصاد بود را هم شرکت کردم و تا آخرین لحظه ایستادم و از وطنم دفاع کردم.
کد خبر: ۵۶۹۳۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۸

گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی«محمد زاهد مرادی»
«محمد زاهد مرادی»، می‌گوید: می بایست به زاغه مهمات می‌رفتیم و از آنجا برای حمله همان شب تجهیزات می‌آوردیم هوا که تاریک شد با سه نفر از همسنگرانم در حال رفتن به زاغه بودیم که از بالای کوه دشمن ما را نشانه گرفت و یک خمپاره جلوی پای ما انداخت دو نفر از همرزمانم همان جا شهید شدند و من و یکی دیگر زخمی شدیم.
کد خبر: ۵۶۹۳۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۸

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
همسر شهید «بخشعلی محمدی پور» و مادر شهید «مصطفی محمدی پور» در بیان خاطراتی از فرزند شهیدش می گوید: همسر و پسرم مقید به نماز اول وقت بودند، حتی زمانی که مجروح می‌شدند و توانایی حرکت نداشتند نماز آنها ترک نمی‌شد.
کد خبر: ۵۶۸۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۳۱

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید والامقام «محمد موسوی» می‌گوید: پسرم هر وقت به جبهه می‌رفت خواهرش به او می گفت؛ رخت دامادیت را آماده می‌کنیم تا برگردی اما محمد می‌گفت؛ «رخت شهادتم را آماده کنید.»
کد خبر: ۵۶۸۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۳۰

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید گرانقدر «محمد گودرزی» می‌گوید: پسرم در دوران جنگ به بلوغ رسیده بود و فهم و درکش از جنگ خیلی زیاد بود. او انسان بااخلاصی بود و هر کاری انجام می‌داد برای رضای خدا بود.
کد خبر: ۵۶۸۴۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۹

تاریخ شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید والامقام «اردشیر مرادی» در خاطراتش از فرزند شهیدش می گوید: پسرم خیلی خوش اخلاق و خوش بیان بود. با رعیت و رفیق و فامیل یک رفتار دوستانه داشت و هیچگاه دل کسی را نکشست.
کد خبر: ۵۶۸۳۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۸

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید والامقام «اسفندیار نوروزی» در بیان خاطرات فرزندش می گوید: پسرم علاقه زیادی به جبهه داشت. تا قبل از سن سربازی به زور او را نگهداشتم که جبهه نرود ولی وقتی به سن سربازی رسید سریعا به جبهه رفت.
کد خبر: ۵۶۸۳۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۷

روایتی شنیدنی از آزاده و جانباز «نادر جهانبخشی»
«نادر جهانبخشی» می گوید: زمانی که خبر فوت امام خمینی را شنیدیم خیلی ناراحت بودیم و عراقی ها شادی می کردند و می خواستند روحیه ما را تضعیف کنند اما ما مخفیانه گریه و زاری می کردیم. ثانیه به ثانیه اسارت را آرزوی بازگشت به وطن می کردیم.
کد خبر: ۵۶۸۱۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۴

روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی «رضا نهاوندی زاده»
«رضا نهاوندی زاده» می گوید: کنار سنگر ایستاده و یک رادیو دستم بود، در همین حین به فاصله 5 متری من یک خمپاره منفجر شد خودم را داخل سنگر پرت کردم ابتدا متوجه نشدم چه اتفاقی افتاده، چند ثانیه که گذشت با خون زیادی روی پیراهنم مواجه شدم، دیدم دست چپم از بین رفته، یکی از همرزمان صدا می زد آمبولانس و با یک بند مچ دستم را با فشار زیاد بست و به بیمارستان رساند که بعدها دوستانم می گفتند انگشتان قطع شده دستت را پشت سنگر پیدا کردیم.
کد خبر: ۵۶۸۰۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۴