منیره قریشی مادر شهید حمید احدی در کتاب "چشمهایش میخندید" میگوید: دلم می خواست بدرقه اش کنیم که او گفت؛ چند نفری هستن که پدر و مادر ندارن، بعضیها شونم که بدون اجازه اومدن و کسی نیست بدرقهشون کنه. نمیخوام با دیدن شما حسرتی تو دلشون بمونه. جوابی نداشتم بدهم. فقط تا سر کوچه رفتم و دور شدنش را تماشا کردم.