«جواد امامی» همرزمش گفته است: «من و حاجی همراه خانواده در یک خانه بسیار کوچک و از لحاظ ایمنی بشدت خطرناک در سردشت زندگی میکردیم. در آن منطقه بیشتر ساعتهای شبانهروز درگیری مسلحانه بود و گلوله خمپاره و تیربار، مدام به اطراف خانه اصابت میکرد. به حاجی گفتم بهتر است با این وضع، خانواده را به جای دیگر منتقل کنیم. حاجی در جواب گفت: بگذار عادت کنند. فردا که بخواهیم برویم و فلسطین را آزاد کنیم، باید خانواده را به لبنان ببریم. آن وقت دیگر خانواده به این وضع عادت کردهاند و مشکلی نداریم!»