شهید محسن درخشان

شهید خلبان «ارسلان فیض هرسینی»، به مأموریت های 20 روزه می رفت و در تمام مدت مأموریتش، پوتین های مقدس سربازی را به جز وقت نماز، از پایش خارج نمی کرد. در این مأموریت‌ها، دوستانش یکی پس از دیگری به شهادت می‌رسیدند و او در تشییع پیکر آنها شرکت می کرد. از خداوند طلب شهادت می کرد تا اینکه نزدیکترین دوستش «محسن درخشان» به شهادت رسید که در تشییع پیکر او گفته بود: «به امید خدا تا هفته آینده، من نیز در کنار تو آرام می گیرم.»

مادر شهید خلبان « محسن درخشان»، می گوید: چند روز به فروردین ماه سال جدید مانده بود با محسن تماس برقرار کردم به او گفتم مادر کی برمی گردی که انشا الله برای خواستگاری برویم که برگشت و گفت نمی توانم قبول کنم من یک ماه دیگر مهمان شما هستم و شهید می شوم.

نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه کرمانشاه در دیدار با «مهرداد رضایی فر» نویسنده زندگی نامه شهدا،گفت: فرهنگ ایثار و شهادت و جانفشانی شهدای دفاع مقدس و رزمندگان باید در جامعه زنده بماند.

کتاب«ذبیح لرستان» روایتی از وقایعی از زندگی و نحوه شهادت جانسوز خلبان شهیدغلامرضا چاغروند است که با قلم یک نویسنده کرمانشاهی به رشته تحریر درآمده که در ادامه می خوانیم.