خاطرات شهدای شیراز

خاطرات شهدای شیراز
خاطره خودنوشت شهيد صحرائيان«1»

ندای الله اکبر رزمندگان، خرمشهر را لرزاند

شهيد «صادق صحرائيان» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «شب همان روز خرمشهر آزاد شد و همه روی خاکريز رفته و با ندای الله اکبر و تيراندازی ترسی در دل دشمن نشانده شد که دشمن مجبور به عقب نشينی شده بود و حتی...» متن کامل قسمت اول خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

رفتن به جبهه برای آخرت مادر

مادر شهيد "حشمت اله رشيدمرد" در خاطره ای می گوید: «حشمت اله قبل از انقلاب با این حال که نوجوان بود ولی دیوار نویسی می کرد و اعلامیه می چسباند. او هیچگاه نماز و روزه اش ترک نمی شد و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید "حسين رنجبر اسلام لو" «8»

روضه ناز دردانه امام حسين(ع) و حال و هوای رزمندگان

شهید "حسين رنجبر اسلاملو" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ظهر نماز جماعت خوانده شد سپس حاجی آزادی برای برادران صحبت كرد و روضه حضرت رقيه دختر امام حسين(ع) را خواند و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه