نوید شاهد_ ناصر قاسمی رزمنده دوران دفاع مقدس روایت می کند: با هم قرار گذاشتیم هر کدام از ما شهید شد، دیگری شفاعتش کند. او از من آدرس خانهمان را خواست. گفت: «میخوام بیام خونهتون» گفتم: برادر امینی، از این آدرسها خیلیها بههم میدن، ولی کسی نمیره حالا تو این شب عملیات، به من میگی آدرس بده؟! گفت:«ولی من قول میدم که بیام»... در ادامه خبر این خاطره زیبا را بخوانید.