خاطره از زبان همرزم شهید

خاطره از زبان همرزم شهید
گوشه‌هایی از خصوصیات اخلاقی و رفتاری شهید والامقام هادی شهبازی؛

دوست دارم پسرم مؤمن و متدین باشد

نوید شاهد - شهید «هادی شهبازی» از جمله شهدای جنگ تحمیلی است، هفدهم شهریور سال 1365 در منطقه قلاویزان مهران بر اثر انفجار آخرین مین ضدتانک به دیدار معبود خویش شتافت.نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت به ذکر خاطره‌ای از وی می‌پردازد.

یک دانه خرما!

صید مراد احمدیان همرزم شهید "کاظم فلاحی" می گوید: تابستان سال 1361 بود. آن زمان من مسئول تداركات و رساندن اقلام غذايي به جبهه‌ها بودم . يك روز براي ديدار با خانواده راهي منزل شدم . خانه‌ي ما در بخش صالح‌آباد بود . بين راه كاظم را ديدم . من و كاظم دوست و همسايه بوديم . او را سوار كردم تا به اتفاق هم به صالح‌ آباد برويم . مقداري خرما همراه داشتم . به او خرما تعارف كردم . كاظم يك دانه خرما برداشت . وقتي كه بحث پيش آمد و فهميد كه اين خرماها را من بايد براي جبهه‌ها مي‌رساندم و از آن‌ها به او تعارف كرده‌ام برآشفته شد
سرهنگ پاسدار کریم نرگسی درباره ی شهادت علیمرد مهرداد چنین می گوید...

نحوه شهادت سردار شهید علیمرد مهرداد جانشین بازرسی لشکر 11 حضرت امیر(ع) از شهدای استان ایلام

ماشین تویوتا را از علیمرد مهرداد گرفتم و گفتم: باید به خط بروم. همراه آقای غیاثی، مسئول آتشبار، به طرف خط راه افتادم؛ مهرداد را دیدم که پشت سرمان می دوید. صدایمان کرد و گفت: “من هم می آیم.” راه افتادیم تا به نزدیک نیروهای خودی که به طرف جاده ی آسفالته مهران- دهلران در حال حرکت بودند، رسیدیم. تانک های دشمن، روی جاده ی آسفالته، اجرای آتش می کردند...
خاطرات آقاي علي خليلي همرزم شهید

او فرماندهی لایق ، صبور، خستگی ناپذیر، با روحیه بالا و تیراندازی ماهر وکوهنوردی سرسخت بود

با درایت و تدبیری که داشت توطئه های دشمنان اسلام را که جهت بر اندازي نظام جمهوري اسلامي طراحی شده بودند، يكي پس از ديگري بر می انداخت.

خاطره ی از زبان همرزم شهید غلام رضا بازدار

و با وجود سن و سال كم ،جرأتي به مانند دل شير داشت. از تير و تركش نمي هراسيد و با لبخند به استقبال گلوله ها و تانک ها مي شتافت
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه