کتاب صدام و یارانش

کتاب صدام و یارانش

قصه بچه‌ای که عصا به دست راهی جبهه شد

داستان «پای شکسته‌ام مانع حضور در جبهه نشد» از کتاب «شمر، صدام و یارانش» نوشته «داوود امیریان» است که برای گروه سنی نوجوان نگاشته و به چاپ رسیده است. محور داستان پسر نوجوانی است که با سن کم و پای شکسته باز هم شوق رفتن به جبهه داشت که این دستان را با هم می‌خوانیم.
داستان طنز دفاع مقدس

مورچه هایی که سرباز خدا بودند

نوید شاهد – «مورچه ها سرباز خدا بودند» عنوان داستانی از کتاب «شمر، صدام و یارانش» است که به قلم «داوود امیریان»  و توسط نشر شاهد به چاپ رسیده است. در این داستان می خوانیم: مورچه هایی به بدن رزمنده ای حمله ور می شوند و همین باعث می شود که رزمنده بدنش خارش بگیرد و تعادل خودش را از دست بدهد و به سرعت به  طرف دشمن حرکت کند و دشمن را فراری دهد.
طراحی و تولید: ایران سامانه