
با قلمی لرزان، اما دلی استوار؛ وصیتنامه شهیدی که آسمانی شد
به گزارش نوید شاهد خراسان رضوی،، در واپسین روزهای زندگی، شهیدی که دل در گرو حقیقت داشت، با دلی آکنده از ایمان و قلمی لرزان، وصیتنامهای نوشت که سرشار از عشق به خانواده، تعهد به آرمانها، و امید به دیدار معبود بود. این نوشته، نه تنها سندی از وفاداری و فداکاری است، بلکه چراغی است برای نسلهایی که راه روشن شهیدان را ادامه میدهند.
انسان وقتی خودش را شناخت پی به وجود خداوند میبرد و به جهان هستی معنا میبخشد؛ انسانی که خدایی شد این دنیا برایش زندان است و همیشه در آرزوی روزی است که به معبود خود برسد.
یاد یاران جاری است و شاید این حقیر هم مورد عنایت خاص درگاه عبودیت حق قرار بگیرم. بر خود لازم میدانم مطالبی را به عنوان سفارش (وصیت) به روی کاغذ بیاورم.
نوای مادرم را در تشییع جنازهام طنینانداز سازید و اشک بر چهرهاش جاری باشد.ای پدرم، مرا حلال کن و در مراسم خاکسپاریام لباس سیاه بر تن مکن.ای برادرانم، در هر سنگری که هستید پاسدار حرمت خون شهیدان باشید.ای خواهران دینیام، زندگی زینب کبری را سرمشق خود قرار دهید و در برابر مشکلات صبر و بردباری پیشه کنید.
سروده ای از شهید گرانقدر درآغاز وصیت نامه وی :
قلم بردست گرفتم من نمیدانم چه بنویسم
مثال بید لرزانم نمیدانم چه بنویسم
شده دنیا مکان جنت و دوزخ
اسیر چنگ گرگانم نمیدانم چه بنویسم
مادر عزیزم، آتی یا هر کس کمتجربهتر از آتی است، هرگز دخترم را رها نکند و او را فردی اجتماعی، باحجاب و معتقد بار آورد.
فرزند به دنیا نیامدهام، اگر دختر بود نام فاطمه و اگر پسر بود نام علی را بر او گذارید.
تاریخ نگارش: 11 / 2 / 1375
والسلام