مانند امام حسین(ع) باید همه چیزمان در راه اسلام بدهیم

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید حسین سماوی» یکم فروردین ۱۳۴۴ در شهرستان سرخه به دنیا آمد. پدرش اسماعیل و مادرش صغرا نام داشت. دانش‌آموز چهارم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پانزدهم آبان ۱۳۶۲ در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

گزیده‌ای از نامه‌های شهید:

ما هم مانند امام حسین(ع) برای اسلام همه چیزمان را بید بدهیم

امید است که شما هم دعا برای پیروزی اسلام را فراموش نکنید؛ زیرا از این دعاهاست که پیروزی نصیب ما می‌شود. پس دعا کنید تا خداوند عزّوجل نصرت خود را بر ما بیفزاید. ان‌شاءالله پیروزی اوّل که همان سقوط رژیم بعثی است، به دست آید تا نوبت به آتش افروزان اصلی برسد. امام عزیزمان به ما نوید می‌دهد که باید بجنگیم، چون اسلام در خطر است و پیروزی ما پیروزی اسلام است و خدای ناخواسته شکست ما شکست اسلام. پس آن‌طوری که امام حسین(ع) در صحرای کربلا با کافران زمان خود جنگید با تمام نیروهایش؛ کوچک و بزرگ، پیر و جوان و سیاه و سفید خواست تا اسلام را زنده کند ما هم از او درس بگیریم.

(نامه شهید به خانواده)

احترام به والدین

در مکتب مقدّس اسلام یکی از مسائلی که باید به آن توجّه کرد و ما به آن بی‌توجّه بودیم و به آن عمل نکردیم؛ مراعات کردن و احترام به پدر و مادر است.

من در زندگانی خودم به آن بی‌توجّهی کرده‌ام و نسبت به شما که بهشت زیر پای‌تان است حقتان را بجا نیاوردم. اکنون که فهمیده‌ام و به عمل خود پشیمان شدم، از شما طلب عفو و بخشش می‌کنم و امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی مرا ببخشد.

(قسمتی از نامه شهید به خانواده، بیست و ششم تیرماه ۱۳۶۲)

هرچه داریم از امام امّت داریم

اکنون نیز در پاسگاه زید عراق مستقر هستیم تا ان‌شاءالله در آینده‌ای نزدیک به فرمان امام امّت، به بصره خواهیم رفت و از آنجا به زیارت کربلای حسینی می‌رویم.

آری ما به ندای امام لبیک گفتیم و در اینجا ماندیم و شما هیچ ناراحت نباشید. چون‌که امام بزرگوار ما فرمودند: «اگر بکشید پیروزید و اگر کشته شوید باز هم پیروزید.» شما فقط برای پیروزی رزمندگان دعا کنید و برای امام امّت، چون‌که هرچه داریم از امام امّت داریم.

(قسمتی از نامه شهید به خانواده، بیست و نهم تیرماه ۱۳۶۱)

فتح کربلا را برای شما سوغاتی می‌آورم

مادر مهربانم! از شما می‌خواهم که برای من ناراحت نباشید؛ چون ناراحتی شما فایده‌ای ندارد. جای ما خیلی خوب است و به یاری خداوند تا عید حمله‌ای در پیش داریم و فتح کربلا را برای شما سوغاتی می‌آورم.

(قسمتی از نامه شهید به خانواده، سوم اسفندماه ۱۳۶۰)

ان‌شاءالله محصول خوبی برداشت کنید!

مادرجان! از فرزندانت چه خبر؟ ان‌شاءالله که با سلامتی کامل و شادی مشغول زندگی هستند و برای آخرت خود مشغول بذرباشی که ان‌شاءالله بذر خوبی می‌پاشند و محصول خوبی برداشت می‌کنند.

اینجا محل آزمایش است. ان‌شاءالله بتوانیم همه ما از این آزمایش به‌طور خوب بیرون آییم!

(قسمتی از نامه شهید به خانواده، سوم مرداد ۱۳۶۲)

انتهای متن/