«بعد از رسیدن به خط و درگیری با دشمن، صدای مهدی شالباف را از بی‌سیم می‌شنیدیم که می‌گفت زود باش قلی‌پور به طرف ما بیا و عراقی‌ها را پاک‌سازی کن. امان نده، آن‌ها قایق‌های بچه‌ها را سوراخ سوراخ کرده‌اند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

امان نده!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «مهدی شالباف»، هفتم بهمن ۱۳۴۱ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش علی، میوه و تره‌بار فروش بود و مادرش اقدس نام داشت و تا پایان دوره متوسطه درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، هفتم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ با سمت فرمانده گردان امام رضا (ع) در جزیره مجنون عراق و در عملیات خیبر به شهادت رسید، پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش ابوالقاسم نیز به شهادت رسیده است.

امان نده!

علی قلی‌پور همرزم شهید مهدی شالباف روایت می‌کند: بعد از اینکه مأموریت گروهان ما مشخص شد، به طرف منطقه عملیاتی حرکت کردیم و قرار بود مهدی شالباف از قسمت شمالی جزیره شمالی با یکی از گروهان‌ها وارد جزیره شوند.

گروهان هنگامی که به معبر خود می‌رسیدند، جدا می‌شدند و به راه خود ادامه می‌دادند. ما هم از قسمت شرق جزیره بایستی به خط می‌زدیم. زمان زود گذشت و ما نتوانستیم به‌موقع به خط برسیم، بنا به دستور رضا حسن‌پور (قائم‌مقام لشکر ۱۷) من با یکدسته از گروهان جدا شدم و زودتر به خط زدیم تا دیگران بتوانند به دشمن نزدیک شوند.

بعد از رسیدن به خط و درگیری با دشمن، صدای مهدی شالباف را از بی‌سیم می‌شنیدیم که می‌گفت زود باش قلی‌پور به طرف ما بیا و عراقی‌ها را پاک‌سازی کن. امان نده، آن‌ها قایق‌های بچه‌ها را سوراخ سوراخ کرده‌اند؛ بنابراین جزیره شمالی به تصرف رزمندگان ما درآمد و بعد از تصرف جزیره شمالی، شال‌باف را دیدم و آن‌جا بود که همدیگر را در آغوش گرفتیم. او نیز به رزمندگان گروهان من خسته نباشید گفت و رفت.

منبع: کتاب از میمک تا مجنون (زندگی‌نامه سردار شهید مهدی شالباف)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده