دوری از اسلام و روحانیت مبارز، ذلت و خواریمان را همراه خواهد داشت
به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید ابراهیم خواجه مظفری بیست و سوم شهریور ۱۳۴۶ در روستای قرنآباد از توابع شهرستان گرگان دیده به جهان گشود. پدرش قربان، کارگر کارخانه ذوبآهن بود و مادرش نرگس نام داشت. دانشآموز سوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و ششم اسفند ۱۳۶۳ با سمت کمک آرپیجیزن در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش و گلوله به سینه و موج انفجار، شهید شد. مزارش در گلزار شهدای شهرستان شاهرود قرار دارد. برادرش حسن نیز به شهادت رسیده است.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
آرزو دارم امام زمان دست من را بگیرد
آرزو دارم فرزنـد خلـف پیـامبر کـه جهـان در انتظار اوست و او ریشهکن کننده کفر و ظلم در جهان است تشریف بیاورند و دسـت بنـده حقیر را بگیرند و در پشت سر ایشان نماز بخوانم و با کمک خداوند و یاری آن حضرت به یاری مستضعفان جهان بشتابیم.
کفران نعمت نکنید
ای عزیزان! همیشه گوش به فرمان امام عزیز باشید و قدر این رهبر گرانقـدر را بدانیـد که در غیر این صورت کفران نعمت کردهاید و او به راسـتی بـرای ایـن ملـت سـتمدیـده و مستضعف نعمت الهی است و برای جهان اسلام انسانی اسـت بـس ارزشـمند. خداونـد متعال بندگان مومن خود را در هر لحظه تحت آزمایش قرار میدهد.
مـن دیر زمانی است که آرزوی چنین روزی را میکشیدم
ای مادر! بدان که مـن دیر زمانی است که آرزوی چنین روزی را میکشیدم و تو اجری بس عظـیم نـزد پروردگـار داری و به راهی که رفتم تفکر کن آنگاه خوشحال خواهی شد کـه تـو نیـز بـه سـهم خـود فرزندی را به پیشگاه خداوند متعال هدیه کردی.
دوری از اسلام و روحانیت مبارز، ذلت و خواریمان را همراه خواهد داشت
پدر عزیز و زحمتکشم! به یاد داشته باش چنانچه جسدم پیدا نـشد و نتوانـستی تحویـل بگیری مسئلهای نیست بلکه سعی کن پیامم را به همه برسانی و بدان که اسلام دین حـق، برادری، برابری و دین کاملی است و دوری از اسلام و روحانیت مبارز، مسئول و متعهد همانا ذلت و خواریمان را همراه خواهد داشت. امام عزیز را دوست بدارید، مسجد هم خانـه خداست و هم سنگر است که باید همیشه این سنگر را حفظ کنید.
سـنگرم را خـالی نگذارید
ای پدر، مادرم، برادران و خواهرانم! اگر خداوند توفیق داد و به فـوز عظـیم شـهادت نایل آمدم هیچ ناراحـت نباشـید چـون مـن یـک امـانتی در دسـت شـما بـودم و بایـد شکرگزاری کنید که این امانت را به خود خداوند متعال برگردانـدید و اگـر در طـول ایـن مدت شما را اذیت کردم و نتوانستم زحمات شما را جبـران کـنم مـرا ببخـشید و عفـوم کنید و این را هم برایتان بگویم کـه بـرایم گریـه نکنیـد و اگـر خواسـتیدم گریـه بکنیـد گریههایتان برای مظلومیت اباعبداالله الحسین (ع) و برای شش ماهه اصغر باشد و پدر جان! باید بلافاصـله بعـد از شـهادتم اسـلحه مـن را برداریـد و سـنگرم را خـالی نگذارید.
من ۱۷ روز، روزه دارم برایم بگیرید و یک روز هم برای مهدی زینالدین، چونکه من میخواستم یک روز برایش بگیرم و وقت نکردم و قول دادم که بگیریـد. وصـی مـن پـدرم است و هرچه کتاب مذهبی و کتاب که مال من است وقتی پایگاه شهرک تـشکیل شـد به کتابخانه پایگاه بدهید.
انتهای متن/