وصیت‌نامه شهید «علی معظمی گودرزی»
شهید معظمی گودرزی در قسمتی از وصیت‌نامه خود نوشته است: « خدايا! از تو می‌خواهم كه مرا به آرزو برسانی و تو را سپاس می‌گويم كه مرا در اين مقطع از زمان آفريدی و مرا سعادتی ابدی بخشيدی تا در خدمت اسلام و مسلمين و رهايی قدس و كربلا از دست دژخيمان قدمی بردارم.»

نوید شاهد: شهید «علی معظمی گودرزی» فرزند «رمضان»، 1 دی‌ماه 1339 در خرم‌آباد دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 3 آبان 1359 به فیض شهادت نائل آمد. بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهید را به بهانه سالگردش می‌خوانیم.

شهید علی معظمی گودرزی

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَ‌بِّهِمْ يُرْ‌زَقُونَ

با سلام به رهبركبير انقلاب، سلام به امت امام و تمام خانواده‌های شهدا و سلام به پدر ومادر عزيزم، وصيت‌نامه‌ای در سنگری از سنگرهای كربلای جنوبِ ايران در عين صحت بدن می‌نويسم.

آقا امام حسين(ع) فرمودند: «اگر دين جدم با ريختن خون من اِحيا می‌شود پس ای شمشيرها مرا دريابيد» آری در آن صحرای سوزان و در ميان انبوه لشكر كافرِ يزید، سرور آزادگان و سالار شهيدان خطاب به يزيديان اين جمله را فرمودند و امروز من نيز در سنگری مقدس از سنگرهای جنوبِ ايران، در اين ميعادگاه عشق با تمام وجود در اين وصيت‌نامه می‌نويسم: اگر انقلاب شكوهمند اسلام به رهبری حضرت امام، با ريختنِ خون من احيا و صادر می‌شود پس ای اَبَر جنايتكاران و ای آمريكای خونخوار، با سلاح‌های خودتان، با خمپاره‌هايتان، با گلوله‌های آتشينتان و با تمام تجهيزات مدرنتان توسط صداميان كافر مرا دريابيد؛ زيرا اين جسم را آماج گلوله‌های شما كرده‌ام.

خدايا! تو شاهدی و تو می‌دانی كه من جز برای رضای تو و جز برای تمام مستضعفين جهان هدف ديگری ندارم. آنچه كه مرا وادار به جبهه آمدن نمود، ادامه راه شهداء و عشقی عميق بود كه در سينه‌ام نمی‌گنجيد.

خدايا! تو می‌دانی كه اين عشق جز جهاد در راه تو با تو پيوستن به لقاء الله چيز ديگری نيست و چه شيريـن است لحظه جان دادن در راه معبود.

خدايا! از تو می‌خواهم كه مرا به آرزو برسانی و تو را سپاس می‌گويم كه مرا در اين مقطع از زمان آفريدی و مرا سعادتی ابدی بخشيدی تا در خدمت اسلام و مسلمين و رهايی قدس و كربلا از دست دژخيمان قدمی بردارم.

گرچه خود را لايق اين نمی‌دانم كه پيامی به ملت حزب‌الله داشته باشم اما تا قطره‌ای خون در بدن داريد تسليم جنايتكاران نشويد و نکند خدای نخواسته روزی برسد كه امام عزيز را تنها بگذاريد زيرا؛ تنها راهی كه انسان را به سر حد كمال و سعادت می‌رساند ياری امام و ياوران اوست. زندگی می‌گذرد و دنيا همچنان سپری می‌شود و تاريخ صفحات خود را يكی بعد از ديگری سياه می‌كند اما چه خوب است كه در آينده و برای نسل آينده، تاريخی سفيد و قابل تحسين بسازيم ما می‌جنگيم و شما ملت حزب‌الله كه تا كنون پرچم عظيم انقلاب كبير اسلامی را بر دوش داشته‌ايد همچنان محكم و پای برجا و شكست‌ناپذير باشيد از هيچ چيزی هراس نداشته باشيد كه خدا با شماست.

ای پدر و مادر عزيزم! اين را بدانيد كه جوانتان ناآگاهانه به جبهه نيامده و اين زمان با حساسيتش برايم قابل درک است. موقعيت سياسی ايجاب نمی‌كند كه كنار شما در روستای زادگاهم به زندگی روزمره بپردازم و در اين دريای فيض غرق رحمت خداوند نباشم. پياده شدن احكام قرآن در جهان نياز به خون دارد همانطوری كه ابا عبدالله با تمام اهل و عيالش در راه خدا خون جوانانش حتی كودک 6 ماهه‌اش را ايثار نمود پس چرا ما رهرو اين راه حسينی نباشيم. حسين(ع) قاسم و اكبرش را داد.

ای پدر! اگر خداوند انشاءالله سعادتی نصيبمان نمود تو هم فرزندی عطا نما. در مرگم نمی‌گويم گريه نكنيد، گريه در مصيبتم بايد توأم با مصيبت امام حسين(ع) باشد، آنچنان گريه نكنيد كه دشمنان اسلام و انقلاب شادی نكنند.

پدرم! گرچه جبهه آمدنم باعث كثرت زحمات خانوادگی شما می‌باشد، اما طلب عفو دارم و اميدوارم مرا حلال كنيد.

پيامی نيز به شما برادران عزيزم دارم، شمايی كه دوره مبارزه‌تان در داخل و خارج كشور بی‌سابقه بوده است، شمايی كه زندگی خود را فدای انقلاب اسلامی نموده‌اييد، شمايی كه هنوز آثار شكنجه مزدوران آمريكايی در بدنتان پيداست و شمايی كه درس آزادی و فداكاری در راه اسلام را به من آموخته‌ايد، نكند خدای نخواسته به شهيد شدنم ضعفی از خودنشان بدهيد و دست از ياری امام خمينی بكشيد. پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا انشاءالله آسيبی به اين مملكت نرسد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده