ای مردم به پا خاسته! تمام توطئههای آمریکا برای از بین بردن اسلام است
به گزارش نوید شاهد سمنان: شهید حسین نمازی بیستم تیر ۱۳۴۳ در روستای بیابانک از توابع شهرستان سرخه چشم به جهان گشود. پدرش روحالله (فوت ۱۳۴۳) و مادرش ستاره نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. کارمند صنایع دفاع بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و شانزدهم اسفند ۱۳۶۲ در بمباران شیمیایی جزیره مجنون مصدوم شد. سال ۱۳۶۸ ازدواج کرد. ششم مرداد ۱۳۶۹ در بیمارستان آلمان بر اثر عوارض ناشی از مجروحیت به شهادت رسید. پیکرش را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
درخواستم از شما این است که بعد از ما اسلام را یاری کنید
بنا بر وظیفه شرعی که هر مسلمان باید وصیتنامه داشته باشد، وصیتم را روی کاغذ میآورم. من لیاقت شهادت در راه خدا را در خود نمیبینم، اما رحمت خدا شامل حال بندگان گناهکارش هم میشود. انشاءالله خداوند به ما ایمانی عطا کند که مردم را دعوت به حق کنیم و اگر صلاح دانست در این راه به شهادت برسیم.
از کسانی که این وصیت را میخوانند درخواست دارم که بعد از ما اسلام را یاری کنند و در راه قرآن گام بردارند تا زمانی که اسلام جهانگیر شود. ای جوانان و ای مردم! بدانید که ما صاحبالزمان داریم، سعی کنید که بین خود و ایشان اتصال برقرار کنید که این کار خیلی آسان است.
تمام توطئههای این شیاطین برای از بین بردن اسلام است
باری ای مردم به پا خاسته! حال که دست کثیف استکبار جهانی از آستین نوکر دیوانهاش صدام بیرون آمده و ارتش مزدور بعث به حریم انقلاب اسلامی و خاک مقدس جمهوری اسلامی تجاوز کرده است، بر هر فردی واجب است که با چنگ و دندان از تمام آرمانهای به حق انقلاب خونبارمان و وجب به وجب خاک ایران دفاع کند.
ای مردم! اگر حوادث انقلاب و پس از انقلاب را در نظر بگیرید، میبینید که تمام توطئههای این شیاطین برای از بین بردن اسلام است. این همه سر و صدا و جنگهای زرگری آنها چیزی جز تضعیف ولایت فقیه نیست؛ چون ولایت فقیه دشمن اصلی آمریکا است.
فرزندم شهادتت مبارک!
سلام بر تو ای مادر مهربانم! اگر روزی خبر شهادتم را برایت آوردند گریه سر خواهی داد یا همچون شیر زن کربلا خواهی گفت: «فرزندم شهادتت مبارک!»
مادر مهربانم! که لطف و احسان تو بسیار است، از کارهایی که کردهام شرمندهام و میخواهم از من راضی و خشنود باشی تا باری تعالی از من راضی باشد.
مادرم! من عزیزتر از علیاکبر امام حسین (ع) نیستم.
مادرجان! هیچ ناراحت نباشید، چون من نزد شما مهمانی بیش نبودم و رهگذرم. همانطور که روزی آمدم روزی هم باید برگردم.
مادرجان! در غمم گریه و زاری نکنید تا روحم ناراحت شود. اگر هم گریه میکنید برای اباعبدالحسین (ع) و هفتاد و دو تن باشد. افتخار کنید که فرزندتان در این راه رفت که راهی جز راه الله نیست.
خواهران مسلمان! سیاهی چادر شما رنگینتر از سرخی خون من است
برادران و خواهران! اگر روزی به شما تندی کردم، میخواهم مرا ببخشید. دلم میخواهد دستورات اسلام را مو به مو اجرا کنید. مصمم و قاطع عمل نمایید و امام را دعا کنید و او را رها نکنید تا دشمنان و ابلهان بدانند که ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند. این راه را آگاهانه رفتیم و شهادت، این نعمت خدایی را از دل و جان پذیرا شدیم.
سلام به برادران و تنها خواهرم که باید همچون زینب (س) استوار و محکم باشی! سلام به خاله عزیزم که برایم همچون مادر بودی و رنج و زحمت زیادی کشیدی، اگر بدی در حقت کردم مرا ببخش و از من راضی باش!
خواهران مسلمان! سیاهی چادر شما رنگینتر از سرخی خون من است. برادران! سنگرها را خالی نکنید.
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشتخو را نکشنده
اگر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفته
آهن آبدیده را رنگ عوض نمیکند چهره انقلاب را جنگ عوض نمیکند
بگو به منافقان به کوری دو چشمتان پیرو خط امام رنگ عوض نمیکند
انتهای متن/