وصیت‌نامه شهيد «كيامرز نيک‌بخت»
شهید کیامرز نیک‌بخت در قسمتی از وصیت‌نامه خود نوشته است: «تا قبل از اينكه به جبهه بروم، نسبت به دانشگاهِ جبهه با يک ديد سطحی می‌نگريستم ولي حالا احساس می‌كنم در دانشگاه وارد شده‌ام كه مرا از جهالت و بدبختی دنيوی و اخروی نجات می‌دهد.»

نوید شاهد: شهید «کیامرز نیک‌بخت» فرزند «محمود آقا»، 22 آذرماه 1342 در اقلیدِ استان فارس دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 14 اسفند 1360 در چزابه به فیض شهادت نائل آمد. بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهید نیک‌بخت را می‌خوانیم.

شهید کیامرز نیک بخت

احساس می‌کنم وارد دانشگاه شده‌ام

پس از عرض سلام و سلامتی از درگاه خدای متعال، بايد عرض كنم من تا قبل از اينكه به جبهه بروم، نسبت به دانشگاهِ جبهه با يک ديد سطحی می‌نگريستم ولی حالا احساس می‌كنم در دانشگاه وارد شده‌ام كه مرا از جهالت و بدبختی دنيوی و اخروی نجات می‌دهد.

گناهان را کوچک نشمارید

برادران! توصيه می‌كنم كه گناهان را كوچک نشماريد و از عاقبت آن بترسيد. پيامبر اكرم(ص) در صحرايی بی آب و علف فرود آمدند و از ياران خواستند تا هيزم گير آورند، اصحاب گفتند: چگونه در اين بيابان هيزم باشد؟ پيامبر(ص) فرمودند: هركس چيزی پيدا كرد بياورد، بالاخره هركس چيزی آورد و تلی از هيزم جمع شد، سپس پيامبر(ص) فرمودند: گناهان نيز همانند اين هيزم‌ها حقيرند و در شمار نمی‌آيند ولي كم‌كم كوه می‌شوند.

توصيه دوم اينكه به فروع و اصول دين ايمان داشته و عمل نماييد و از غيبت دوری گزينيد.

سلام پدر و مادرم را به امام زمان می‌رسانم

می‌دانم كه من لياقت شهيد شدن را ندارم حتی اگر گلوله هم بخورم، ولی از پدر و مادرم به خاطر اينكه فرزندشان را تقديم امام زمان(عج‌الله) نمودند سپاسگزارم و سلامشان را می‌رسانم.

از همه برادران در گروه مقاومت و ديگر دوستان التماس دعا دارم و طلب بخشش می‌كنم. مايلم كه مرا در قطعه شهدا و گلگون كفن به خاک بسپاريد. بار ديگر از پدر و مادرم می‌خواهم كه بر من نگريند، زيرا اين راه را آگاهانه انتخاب نمودم.

به اميد پيروزی حق عليه باطل در جبهه جنگ و آماده شدن زمينه حكومت مهدی(عجل‌الله).

شهيدان زنده اند الله اكبر، به خون آغشته‌اند الله اكبر، شهيدان شاهدند الله اكبر، به حق پيوسته‌اند الله اكبر

ديدار ان‌شاءالله كربلا

پاسدار اسلام كيامرز نيكبخت

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده