در کنار ورزش، به بُعد خدایی آن هم بپردازید
به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید جلال طاهریان بيست و ششم شهريورماه ۱۳۴۳ در شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش محمد و مادرش صديقه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. پاسدار بود. بيست و دوم بهمنماه ۱۳۶۴ با سمت معاون گروهان در امالرصاص عراق به شهادت رسيد. پيکر وی مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۴ پس از تفحص، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
فرازهایی از وصیتنامه شهید:
دل، عشق پرواز به سوی معشوق دارد
زمان، زمان عروج است. زمان نالههای آخرین است. مکان، مکان در خون غلتیدن است. چه زیباست نالههای آخرین در کنار عاشقان و عارفان شب و شیران روز. چه شورانگیز است در کنار دوستان، فریاد الله اکبر. من غبطه میخورم به این ایثارها و دلاوریها. این چه شوری است که در دل پیدا کردهام که دیگر تحمل ماندن ندارم. نمیخواهم بمانم بدون یار. در این صورت زیستن عین مردن است که همسنگرم توفیق بیابد و من بمانم.
بیشتر بخوانید: جلال عضو تیم شهیدپرور آزادی بود
وقت تنگ است و زمان، زمان وصیت است و زمان پیام دادن. من مثل تشنهای هستم که در تابستان هنگام ظهر، بیآب در بیابانی سرگردان میگردد. دل، عشق پرواز به سوی معشوق دارد. زبان قاصر است از بیان احساساتم و قلم ناتوان از نوشتن. دوستانم! من شهادت را آگاهانه برگزیدهام و افتخار میکنم که توانستم لیاقت پیدا کنم در کنار سربازان امام زمان (عج) برای اسلام جان ناقابلم را در راه دفاع از مکتبم فدا کنم. امام عزیزمان را تنها نگذارید. جنگ را فراموش نکنید و نگذارید جبههها خالی بماند. برای رزمندگان دعا کنید.
در کنار ورزش، به بُعد خدایی آن هم بپردازید
ورزشکاران عزیز! بیش از هفت سال از انقلاب و پنج سال هم از جنگ میگذرد. این ملت برای انقلاب و جنگ، شهدای زیادی داده که در جمع آنها شهدای ورزشکار هم بودند. فکر میکنم زمان آن رسیده که خودتان را عوض کنید و ورزش را فقط به خاطر بعد ورزشی آن انجام ندهید، در کنار ورزش مسائل اصلی یعنی بُعد خدایی بودن آن را هم رعایت کنید. پدر و مادرم! میدانم آرزویی را که داشتید نتوانستم برآورده کنم و چیزی جز اذیت و آزار برای شما نداشتم، امیدوارم مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهید و خدا اجر و پاداش به شما بدهد.
منبع: کتاب فرهنگنامه شهدای استان سمنان-شهرستان سمنان/ نشر زمزم-هدایت