« بهش گفتم: صبر کن سری بعد با هم بریم. به هرحال من اونجا رو میشناسم و مراقب شما هستم. اما ایشون به من گفت: شما متأهل هستی و شاید به این زودی نری. ولی تکلیف من اینه که برم...» آنچه خواندید بخشی از گفتگوی نوید شاهد سمنان با "علی اخلاقی" برادر شهید "محمدرضا اخلاقی" است که توجه شما را به خواندن این گفتگو جلب می کنیم.

اا

به گزارش نوید شاهد سمنان شهید محمدرضا اخلاقي ششم مهر 1348 در شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش محمود و مادرش منور نام داشت. تا سوم متوسطه در رشته تجربي درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور يافت. سي‌ام تير 1366 در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. پيكر وي را در گلزار شهدای امامزاده يحياي زادگاهش به خاك سپردند. در ادامه توجه شما را به مصاحبه خواندنی نوید شاهد سمنان با "علی اخلاقی"برادر شهید محمدرضا اخلاقی جلب می کنیم:

برادر شهید اخلاقی: اساس همدلی در کشور، ساده زیستن مسئولین است.

- نوید شاهدسمنان: لطفاً خودتان را بیشتر برای مخاطبین معرفی کنید.

- برادر شهید: بسم الله الرحمن الرحیم بنده علی اخلاقی متولد 1333 درسمنان و فرزند حاج محمود اخلاقی و برادر شهید محمدرضا اخلاقی هستم.

نوید شاهد سمنان: شرایط زندگی تان در زمان انقلاب چطور بود؟

- برادر شهید: تا جایی که یادم میاد ما ازقشر محروم جامعه بودیم. پدرم کارگر شرکت نساجی بود. خیلی مذهبی بود. به طوری که تو محل ایشون به آقا شیخ معروف بود. زندگی اش بر پایه ی دین و اسلام استوار بود . اهل روضه و مسجد ومحراب بود و شهید هم همیشه مسجد بود. بعد از تشکیل بسیج شهید مسئول فرهنگی پایگاه بسیج مسجد امام حسین(ع) واقع در خیابان ابوذر شد.

- نوید شاهد سمنان: از فعالیت های شهید در زمان قبل و بعد از انقلاب برایمان بگویید.

- برادر شهید: تظاهرات های منسجم و گسترده ای در سمنان داشتیم. حضور مستمر مردم رو می دیدیم. بعد از پیروزی انقلاب هم فعالیت های جوان ها بیشتر شده بود. ما در مسجد امام حسین (ع) فعالیت داشتیم. اونجا جزء فعالیت های اولیه سمنان بود و به عنوان پایگاه حزب الله شکل گرفت.

به هرحال بعد از شکل گیری پایگاه حزب الله، محمدرضا به عنوان پایه ی اصلی، فعالیت داشت. چون فعالیت های مذهبی و درسی خوبی داشت و در اوقات فراغتش بیشتر در پایگاه بود به همین دلیل عضو اصلی پایگاه و مسئول فرهنگی اونجا شد. به هرحال کارشون تبلیغات و ایجاد بینش برای جوان ها بود. در کنارش مسئولیت های دیگری هم در بسیج داشت.

- نوید شاهد سمنان: حاج آقا لطفا برایمان از خصوصیات رفتاری شهید بگویید.

- برادر شهید: بسیار صبور بود و همیشه خنده بر لب داشت و مهربان بود.

- نوید شاهد سمنان: به ورزش یا مهارت خاصی هم علاقه مند بود؟

- برادر شهید: در مقطعی که درس میخوند فوتبالیست بود. تابستون هم تعمیرات یخچال رفته بود. تو خونه هم خطاطی میکرد و مطالعه.

- نوید شاهد سمنان: محمدرضا چه طور رضایت خانواده را برای اعزام به جبهه جلب کرد؟

مادرم می گفت: محمدرضا جریان جبهه رفتنشو از ما پنهان می کرد. به این خاطر بود که اون موقع من خودم جبهه بودم وتازه اومده بودم. برادرم دیگرم هم که الان حضور نداره جبهه بود. به خاطر اینکه برای خانواده سخت می شد، محمد رضا جریان جبهه رفتنش رو پنهان کرده بود.

بهش گفته بودم: صبر کن دفعه ی بعدی که خواستم برم جبهه تو روهم میبرم . اما ایشون از شوقی که داشت این موضوع رو پنهان کرده بود. بهش گفتم: صبر کن سری بعد با هم بریم. به هرحال من اونجا رو میشناسم و مراقب شما هستم. اما ایشون به من گفت: شما متأهل هستی و شاید به این زودی نری. ولی تکلیف من اینه که برم. به همین خاطر پنهانی رفت در پادگان شهید کلاهدوز آموزش دید. البته پدرو ما در جریان بودند و حتی در پادگان شهید کلاهدوز هم دیدنش رفتیم. ولی از مادرم پنهان کرده بود.

- نوید شاهد سمنان: شهادت ایشان را چطور به شما خبر دادند؟

- برادر شهید: اطلاع به خانواده از طریق دامادمون صورت گرفت. اونها از صبح خبردار شده بودند و من ظهر فهمیدم. برای من طبیعی بود که با اتفاقاتی که در جبهه دیده بودم، هر لحظه برای یکیمون جانبازی و شهادت پیش بیاد. اون ها می خواستند ما رو طوری آماده کنند که آروم آروم خانواده رو هم در جریان بگذاریم. قبل از رفتن من اونها خبر دار شده بودند. مادرم یه مقدار بی تابی کرد ولی پدرم خیلی صبور بود.

- نوید شاهد سمنان: شهید وصیت نامه هم داشت؟

- برادر شهید: وصیت نامه ای که نوشته بود رو برامون آوردند و الان هم هست. سفارش ایشون این بود که پشتیبان ولایت فقیه و نظام و دین باشید و کسانی که ولایت فقیه رو قبول ندارند در تشییع جنازه من شرکت نکنند. و گفته بود که این راه رو پدر و مادرم به من آموختند و من هم ادامه دادم.

- نوید شاهد سمنان: اگر خاطره ای از شهید دارید بفرمایید.

- برادر شهید: خاطرات زیاده. یکی از اونها سفری بود که با خانواده و ایشون رفته بودیم پابوس امام رضا (ع). سفرهای من زیارتی و سیاحتی بود. محمد رضا به مادرم میگفت: اگر میخواهی بری مسافرت با علی برو بهت خوش میگذره. هم زیارت و سیاحت و هم نماز و دعا. برای همین تو ذهنم مونده که خیلی دوست داشت با هم همسفر بشیم.

- نوید شاهد سمنان: به عنوان برادرشهید از مردم و مسئولین چه انتظاری دارید؟

- برادر شهید: علی رغم اینکه ما همگی به استمرار دولت جمهوری اسلامی و سپردن اون به آقا امام زمان (عج ) اعتقاد داریم، اما مشکلاتی درجامعه هست که واقعا برای خانواده ی شهدا سخته. اون چیزی نیست که خواست امام (ره) و شهدا باشه. ارزش هایی که اوایل انقلاب حاکم بود دیگه الان نیست. جای خودش رو به چیزهای دیگری داده. صبوری میکنیم چون اساس و استمرار انقلاب برامون مهمتره. اما به گونه ای نیست که رهبری رو تنها بگذاریم. اینکه انشاالله بتونیم عملکردی داشته باشیم که نسبت به استکبار جهانی واکنش صحیح انجام بدیم. یک دلی و هماهنگی حفظ بشه و این برنمیاد تا زمانی که مسئولین ما ساده زیستن رو حفظ کنند. باید الگویی باشند برای کل جامعه نه اینکه خواهان زرق و برق باشند واهداف اصلی پنهون بشه.

- نوید شاهد سمنان: متشکرم آقای اخلاقی انشاالله خداوند عمر باعزت به شما بدهد.

- برادر شهید: خواهش میکنم، پاینده باشید.

اا

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده