مى رويم تا بر سجاده مظلوميت تاريخ مستضعفان نماز بگذاريم
نوید شاهد سمنان:حسن سمنانی پانزدهم اردیبهشت 1340، در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش محمدآقا، راننده بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و یکم دی 1360، با سمت فرمانده گروهان در بستان بر اثر اصابت ترکش به چشم، شهید شد. مزارش در گلزار شهداي امامزاده مطهر روستای کوشک از توابع شهرستان گرمسار واقع است.
بسم الله الرحمن الرحيم
فلسفه خلقت و آفرينش انسان بر مبناى عبد و بنده بودن در برابر خداوند مى باشد و بر همين اساس كليه امكانات در جهان طبيعت وسيله و ابزارى است براى آزمايش انسان و همراه با اراده او ( انسان) گرچه اراده انسان بسيار محدود و در يك محدوده خاص مى باشد و در همين محدوده يك ميدان عمل و يك ميدان حركت براى او سر راه است خواه از اين امكانات در جهت صراط مستقيم استفاده كند خواه در راه غير آن يعنى شرك در هر صورت مبدا حركت ما و من براى رسيدن به الله است و ميدان عمل را در حال حاضر و با وضعيت و شرايطى كه در آن هستند مناسب با آمدن در جبهه حق عليه باطل به عنوان عبادت الهى ديدم لذا موقعيت را مناسب شمرده و مطالبى را اعلام مى كنم كه بعد از شهادت ( اگر لياقت آنرا داشته باشم ) به هيچ وجه راضى نيستم كسى دست از مبارزه بردارد و يا به هر شكل و قيافه بخواهد ضربه اى به اصالت اسامى بودن انقلاب ايران بزند و آنرا منحرف كند.
آن چيزى كه من و افراد همسنگرم را به اين جبهه ها كشانده است براى برقرارى قانون الهى و پياده كردن فرهنگ فطرى اسلامى و صدور انقلاب مى باشد ونه گرفتن چند وجب خاك و بيابان بى آب و علف و اگر چند شخصيت سياسى بخواهند دست به بازيهاى سياسى بزنند تا اين كشور اسلامى را وابسطه به شرق و غرب كنند نسبت به ظرفيت خون خود فردا در دادگاه الهى جلوى او را مى گيرم و نمى گذرم اگرچه فردا در دادگاهى به وسعت زمين همه ما و گذشته و آينده ها محاكمه خواهيم شد همان فردايى كه به سوى او مى رويم فرداى آخرين انقلاب جهان آخرين حركت و آخرين زلزله و واقعه. بقول امام عزيزمان خمينى كبير جنگ يك نعمت الهى بود و زودگذر است ولى اگر كسى بخواهد تسليم زور و شرك شود وننگ را بپذيرد مرگ بر او باد كه ننگش براى دو جهان او خواهد بود.
وظيفه را بايد انجام دهيم خواه پيروز شويم خواه شكست كه شكستمان يك پيروزى است وبه اين مفهوم شكست و صلح مفهومى ندارد و شما اى مادر عزيز كه خطاها و گناه ها و اشتباهات زيادى از من سر زده يك عمر شما مادر عزيز و گرامى رت اذیت کردم و موجب زحمت شدم به خدا سوگند در دعاهای کمیل و دعای توسل و هر نماز از یادم بیرون نمى رفتى و دعايت مى كردم دعايى با خلوص نيت و در اوقات بيكارى با خودم زمزمه مى كردم و تسليم اين حقيقت مى شدم كه گوشه اى در مسجددر تنهايى بسر برم و تنها كارى كه مى توانم بكنم به عشق رابطه عاطفى با شما گريه كنم.
ياد آن روزهايى كه در خانه براى شما جو ناراضى درست مى کردم و هرگاه يادم مى آيد كه چرا اين قدر شما را اذيت مى كردم خون مى گريم ولى اى مادر عزيز مرا ببخش اگر چه آرزوها براى من داشتى ولى شرايط مكتبى ايجاد مى كرد كه تا در جبهه براى صدور انقلابم و براى اثبات حقيقت عليه كفر بجنگم وقتم كم است عازم جبهه هستم هرچقدر با شما سخن بگويم كم گفتم اى مادر عزيز براى من گريه نكنيد زيرا اگر لياقتش را داشته باشيم پيش خدا مهمانيم و مى رويم تا بر سجاده مظلوميت تاريخ مستضعفان نماز بگذاريم و راه را براى پيشرفت فرهنگ فطريان باز كنيم.
و شما اى پدر گرامى شما يك عمر در زحمت و كار بوديد و خدا آنها را عبادت به حساب مى آورد شما كه تمام عمر خود را در راه خدا و حتى كوچكترين كار خلافى كه در خانواده ها مشاهده مى شود انجام نداديد و ما را با بازويى كه حاصل زحمتها بوده و عرق ها ريخته شده بزرگ كرديد و انتظار حاصل ميوه آن بوديد ولى من مطمئن هستم كه شما مرا از ديد و نگرش مكتبى خود در خانه راه نمى دهيد تا حق پيروز شود در پايان اميدوارم شما پدر عزيز كه هر چه بگويم كم گفتم از من راضى باشيد و تمام اقوام و خويشاوندان را از من راضى كنيد .
بر اهتزاز باد پرچم حكومت اسلامى برفراز آسمان جهان مستضعفين
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
منبع:کتاب وصیت نامه کامل شهدای استان سمنان / نشر شاهد / بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان