چشم اميد رجائى و باهنر به شما است
نوید شاهد سمنان: رضا عرب عامری چهاردهم مرداد 1322، در روستای کهن آباد از توابع شهرستان گرمسار چشم به جهان گشود. پدرش محمدابراهیم و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی درس خواند. دبیر بود. ازدواج کرد و صاحب سه دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوازدهم فروردین 1361، در کرخه نور بر اثر اصابت ترکش به شکم و صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بر امام امت رهبر مستضعفان جهان حضرت آيت الله امام خمينى (مدظل العالى ) و سلام بر رزمندگان اسلام در جبهه هاى حق عليه كفر جهانى .
اينجانب رضا عرب عامرى فرزند محمد ابراهيم به شماره شناسنامه 22 صادره از گرمسار تاريخ تولد 1322 دركمال صحت و سلامتى و آگاهى از وقوع هر گونه حادثه درتاريخ 61/1/7 عازم جبهه جنگ اسلام عليه كفرصدامى مىباشم ، لازم دانسته نصايحى چند به اعضاء خانوادهام نمايم .
اكنون كه جوانان ما گروه گروه به جبهه مىروند و شهيد مىشوند احساس مىكنم اسلام به خون بيشترى نياز دارد و اسلام در جبهه هايش كمك مىخواهد .
امام حسين، اگر در روز عاشورا فرمودى : « هل من ناصرا ينصرنى » كسى نبود بگويد لبيك امروز جوانان ، پيران ، زنان ايران مىگويند ، لبيك و من هم لبيك گويان بسويت به طرف حرمت آمدم اگر لياقت داشتم و خدا دوستم داشت با كفر مي جنگم و آنها را نابود مي كنم اگر در اين راه شهيد شدم آگاهانه بوده كسى اجبارم نكرده افتخار مي كنم كه در راه خدا بخاطر خدا بخاطر اسلام ، به خاطر حفظ اسلام ، بخاطر لبيك به « هل من ناصرا ينصرنى » امام حسين بوده بارها مي گفتم خدايا از عمر ما بكاه و به عمر امام عزيزمان بيفزا . امام عزيز، خمينى بزرگ تو تنها نيستى ما ياور توئيم و دوستدار تو .
تو اى پدر و مادر : خيلى عذر مي خواهم كه نتوانستم در پيرى عصاى دست شما باشم، ولى چون به ميهمانى خدا مي رفتم ترجيح دادم دعوت حق را بپذيرم اميدوارم بتوانم شما را در كنار حوض كوثر ملاقات كنم .
شما اى فرزندان من ( فاطمه ، راضيه ، سميه ) اميدوارم بعد ازمن فاطمه وار سميه وار، راضيهوار ، در راه اسلام عزيز قدم برداشته دقيقه اى از ذكر خدا غافل نباشيد پدر خودتان را نزد امام زمان و شهداى اسلام روسفيد كنيد و رسالت زمينى خودتان را به گوش يزيديان زمان رسانده آنها را حركت دهيد براى من زياد گريه نكنيد .
فاطمه ، راضيه ، سميه : بر مزار من صحبت كنيد پيام بفرستيد تا آنهائيكه هنوز اسلام راستين را باور ندارند آگاه شوند بدانند كه اسلام صاحب دارد صاحبش امام زمان است نائبش امام خمينى است كسى حق ندارد بچههاى مرا بعنوان يتيم نگاه كند امام حسين و صاحب الزمان مهدى موعود حافظ آنها ست .
آنها اسلام دارند ، رهبر دارند ، خدا دارند ، صاحب دارند .
اى همسر من : بعد از من سعى كن با بچه هايم با عطوفت و مهربانى رفتار كنى مگذار طعم بى پدرى را احساس كنند . بعد ا زمن وظيفهات سنگين است بايد هم پدر باشى هم مادر تا خلاء مرا پركنى و بدانيد كه خدا رزق و روزى مىدهد . توكل بخداى بزرگ بنما و از او يارى بخواه رسالت زينب وار داشته باش پيام خون مرا با صحبت در جلسه زنان بگوش آنها برسان بگو دلسوزى نكنيد ما خدا داريم .
تو اى برادر : ميدانم راهت راه انبياء است وارث پيغمبر هستى تا ميتوانى روشنگرى كن بچههاى عزيز اسلام را از چنگال آن دسته ازمعلمين ديو سيرت كه هنوز عين زالو هستند بيرون كن با كارت با درست كه تعليمات دينى و پرورش نيروى انسانى است دين خدا و حكومت الله را تبليغ كن خدا با تو است .
اى مسئولين بالاى آموزش و پرورش : چشم اميد رجائى و باهنر به شما است خوابتان نبرد وظيفه سنگينى داريد . به داد تربيت معلم برسيد كمتر حرف بزنيد بيشتر عمل كنيد روى انتخاب توجه بيشترى بكنيد .
مسئولين مراكز و تربيت معلم مدرسين و كادر اجرائى مراكز را كنترل كنيد وظيفه ما سنگين است شما را بخدا بيشتر توجه كنيد . روز حركتم بقرآن مراجعه كردم اين آيات از سوره حجر آمد« ونبهم عن ضيف ابراهيم » ، « اذ دخلوا عليه فقالو اسلاما قال انا منكم وجلون » ، « قالوا الا توجل انا نبشرك بغلام عليم » ، « قال ابشر تمونى علی ان مسى الكبر فيم تبشرون » ،« قالوا بشرناك بالحق فلاتكن من الغالطين »
بندگان مرا از حكايت فرشتگان، مهمانان ابراهيم آگاه ساز و بگو چون آن مهمانان بر ابراهيم وارد شدند و بر او سلام دادند ابراهيم مضطرب شده گفت من از اينكه شما بدون اذن و به موقع بر من درآمديد بيمناكم فرشتگان گفتند هيچ مترس كه ما آمديم تورا به فرزندى دانا از جانب خدا بشارت دهيم ابراهيم گفت آيا مرا در اين سن پيرى مژده فرزند مي دهيد نشانه اين مژده چيست گفتند تا تو را به حق بشارت داديم ولو هرگز از لطف خدا غافل مباش . « سوره حجر آيه 51-55 »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار از عمر ما بكاه و به عمر او بيفزا
رضا عرب عامرى
61/1/7