درس آزاد زیستن در مکتب امام حسین (ع) در وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ.
آن کس که مرا طلب کند می یابد، آن کس که مرا یافت می شناسد، آن کس که مرا شناخت دوستم میدارد و آنکس که خونبهایش بر من واجب شد پس من خودم خونبهایش هستم. ]1[
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ ا... أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ ]2[
اگر دین جدم جز با کشته شدن من پا برجا نمی ماند پس ای شمشیرها مرا در میان بگیرید ]3[
ما اگر طوق بندگی را به گردن نهاده ایم، باید در راه خدایی که به همه چیز، چیره می شود بنده بودن را ثابت کنیم و این خواسته به حق او که مردن در راهش است را با جان بپذیریم، اکنون که من عازم جبهه نبرد حق علیه باطل می باشم لذا لازم وضروری می بینم که وصیت نامه خویش را بنویسم و تذکراتی چند به پدر و مادر و برادران و دوستانم عرض کنم، پدر و مادر و برادران عزیزم، من اکنون به آرزوی دیرینه خود که رفتن به جبهه و جنگیدن در راه اوست رسیدم و این امید را دارم شما نیز این آگاهی را هرچه زودتر به دست بیاورید و نیروهایتان را بیهوده مصرف نکنید و انشاالله اگر این حقیر به فیض شهادت که واقعا در انتظار آن هستم نائل شدم، حتی کمتر اشکی در شهادت اینجانب نریزیدکه من راضی نیستم و شما برای غریبی و مظلومیت حسین (ع) گریه کنید زیرا این آزاد زیستن را او به ما آموخت و ما هرچه داریم از او داریم من امیدوارم در شهادتم همچون خمینی کبیر این پیر دلاور که در مرگ فرزند عزیزش، بخاطر اینکه در راه اسلام شهید شد و هیچ اشکی نریخت، صبور باشید که خدا صابران را دوست می دارد .
ملت شهید پرور ایران از شما می خواهم که امام خمینی را تنها نگذارید و مبلغ بیست هزار ریال دارم به حساب 100 امام واریز نمایید.
«والسلام»
1362/6/22 حسن لطفی