داوطلب عشق؛ خاطراتی از شهید علی اکبر عنایت زاده
حسینیه ی ولی عصر سرخه یک زیر زمین داشت که مردم آنجا نماز می خواندند. گاهی برای نظافت آنجا اعلان می کردند:«کی میاد حسینیه رو تمیز کنه و مزد بگیره؟».
مناسبتی بود. ده پانزده روز متوالی کسی باید حسینیه را تمیز می کرد. علی اکبر داوطلب شد. آخر کار پرسیدم:«چیزی بهت دادن؟».
گفت:«خواستم افتخاری کار کنم، برای مزد نبود. پیش خدا که گم نمی شه».
شهید علی اکبر عنایت زاده
برگرفته از خاطره محّمد (برادر شهید)
*********************************
عنايتزاده، علياكبر: نوزدهم
دي 1325، در شهر سرخه از توابع شهرستان سمنان ديده به جهان گشود. پدرش ابوطالب و
مادرش بيبي نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. كشاورز بود. ازدواج كرد و
صاحب سه پسر و دو دختر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيستم بهمن 1361، در
تنگه چزابه بر اثر اصابت تركش به پا و سينه، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي
زادگاهش واقع است.