شهید جواد اعظمی
براي سرور آزادگان، حسين(ع)، گريه كن كه در زماني كه نه قلم بود و نه دفتر با 72 تن يارانش خون خود را جوهر و زمين را كاغذ قرار داد و نوشت: «مرگ سرخ بهتر از زندگي ننگين است»

نوید شاهد سمنان


جواد اعظمي

بسم الله الرحمن الرحیم

«ان الله يحب الذين يقاتلونَ في سبيله صفاً كاَنهم بنيان مرصوص»[1]

با خون شهيد بيعتي تازه كنيم

در حق‌طلبی جهان پرآوازه کنیم[2]

خدايا، پروردگارا، تو خود مي‌داني كه ما چقدر مشتاق شهادتيم و نيز مي‌داني كه هدف ما شهادت نيست بلكه پيروزي در راه توست. اگر توانستيم مي‌كشيم و اگر نتوانستيم كشته مي‌شويم، ولي در هر حال پيروزي با ما است، چون تو فرموده‌ای: «اِن الله يدافِع عَن الذين آمَنُوا»[3] خداوندا، چه دليلي بهتر و چه منطقي قاطع‌تر براي جهاد ما كه فرموده‌اي:‌ «وَ جاهدوا في الله حق جهاده»[4] پروردگارا، اينك تو را شاهد مي‌گيريم كه آگاهانه به مشهد[5] خويش مي‌روم براي جهاد در راه تو و در راه به تحقق رساندن جمهوري اسلامي در سراسر دنيا. اي پدر، براي من گريه مكن و مادرم را دلداري بده. از خدا مي‌خواهم تا شما را ياري دهد تا آنچه در توان داريد در راه اسلام جانفشاني كنيد و خدا به من توان بدهد كه بتوانم تا آخرين قطره خونم در راه اسلام جانفشاني كنم.

«والسلام»

اينك كه ما با دنيا طرف شده‌ايم، تنها تو را داريم و راهنمايي‌هاي اين مجاهد و اين ابرمرد زمان (امام خميني) را. اماما، اينك سخني با تو دارم: اي كه قلب‌هاي ما را تسخير كرده‌اي و اگر تو نبودي انقلابي در اين سرزمين تا صدها سال ديگر رخ نمي‌داد، مگر باز هم به رهبريِ رهبري چون تو. اماما، اينك كه ضربه‌ها از هر طرف بر پيكر تو فرو مي‌آيد، ولي تو با ياري خدا همچون كوهي استوار بر پا ايستاده‌اي و مسئوليت سنگين نذيران و بشيران را به دوش مي‌كشي، مطمئن باش كه ما يار و ياور توايم و از اسلام دفاع خواهيم كرد. مي‌توانم بگويم همين‌قدر كه مشتاق شهادتم مشتاق ديدن امامم نيز مي‌باشم.[6] خدايا، به پدر و مادر و خانواده و دوستانم صبر و مقاومت همراه با آگاهي عطا كن تا بدانند كه «ما اصاب من مصيبة الاّ باذن الله».[7]

جمله‌اي از امامم به ياد آمد كه بيشتر زبان حال من است. «من كه زندگي‌ام به اسلام خدمتي نكرد، شايد مرگم موجب خدمتي شود».[8] آخرين كلام اينكه من كه نه لياقت بهشت را دارم و نه لياقت اسم شهيد و جاي شهيد را، ولي لطف خدا و رحمت حق و بخشندگي او را نيز نمي‌توانم فراموش كنم. با وجود اين، اگر شما بازماندگان براي من دعا كنيد و مرا ببخشيد، من در قيامت نيز به خودم اجازه خواهم داد كه از خداوند براي شما طلب آمرزش كنم. و پيامي براي مادرم: وقتي كه شهيد شدم براي من گريه نكند. پيامي ديگري براي پدرم: تو اي پدر عزيز، دست‌هاي پينه بسته‌ات را از راه دور مي‌بوسم، مرا ببخش، شما در حق من محبت‌ها كرده‌ايد.

پدر عزيزم، شما را به خدا سوگند مي‌دهم كه براي من ناراحت نباشي، زيرا من هدفي مشخص داشتم و براي رسيدن به هدفم هيچ سدي نمي‌تواند در جلوي من مقاومت كند. هر وقت ناراحت شدي، براي سرور آزادگان، حسين(7)، گريه كن كه در زماني كه نه قلم بود و نه دفتر با 72 تن يارانش خون خود را جوهر و زمين را كاغذ قرار داد و نوشت: «مرگ سرخ بهتر از زندگي ننگين است».[9]

[وصيت‌نامه‌اي ديگر]

بسم رب شهداء و الصديقين

با ياد الله و با سلام به حضور امام زمان(عج‌) و درود بيكران به نايب برحقش امام خميني و با سلام به خانوادة گرامي‌ام و امت هميشه بيدار وصيت‌نامة خود را به شرح زير بيان مي‌كنم:

اكنون كه اين وصيت‌نامه را مي‌نويسم مورخة 22/4/1361 مصادف با روز احياء 21 ماه مبارك رمضان مي‌باشد كه در جبهه هستم و نزديك حمله است يا يك شب ديگر حمله است[10] و يا دو شب ديگر.

پدرم و مادرم، هيچ ناراحت نباشيد از براي من. اگر كه من شهيد شدم، شما بايد خوشحال و شادمان باشيد و اگر شما ناراحت شويد منافقين[11] به شما مي‌خندند. وصيتي كه به شما برادرانم و خواهرانم دارم اين است كه اگر من شهيد شدم، براي من گريه نكنيد. مادرم، شما بايد همچون زينب(3) باشيد و خواهرانم، شما هم بايد مانند زينب(3) در راه اسلام جانفشاني كنيد و حجاب خودتان را حفظ كنيد. پدر و مادرم، اگر از من بدي ديديد مرا ببخشيد. چون كه من جوان بودم و سطح فكر ما به آن صورت نبود كه به شما بدي نكنيم. پدر و مادرم و برادران و خواهرانم، من هنوز آرزو دارم، آرزوي چه؟ آرزوي كربلا دارم. من از خدا مي‌خواهم كه هرچه زودتر [...][12] پدرم كليد قدس[13] در حرم مطهر [...][14] حسين‌ابن علي(7) است. به اميد روزي كه خانوادة شهدا را در سر قبر سالار شهيدان، حسين‌ابن علي(7)، ببينيم. پدرم و مادرم، شما امام را دعا كنيد كه هرچه داريم از امام است و در آخر نماز امام را دعا كنيد و براي فرج امام زمان(عج) هم دعا كنيد. و برادرانم، اگر من شهيد شدم، اسلحه‌ام را بر زمين نگذاريد. اسلحه‌ام را برداريد و چنان بر قلب دشمن بزنيد و لشكر كفر را متلاشي كنيد كه خودتان خوشحال شويد. در آخر، آرزوي طول عمر رهبر انقلاب، امام خميني، را از خداوند بزرگ خواستارم.

به اميد پيروزي رزمندگان اسلام بر عليه كفر

22/4/1361

21 ماه مبارك رمضان

جواد اعظمي

[وصيت‌نامه‌اي ديگر]

بسم‌الله الرحمن الرحيم

وصيت‌نامه شهيد جواد اعظمي

«و لنبلونكم بشيء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين* الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انالله و انااليه راجعون».[15]

«و هر آينه شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كاهش از اموال و جان‌ها و ثمرات مورد آزمايش قرار مي‌دهيم و مژده دِه به صبركنندگان، آنان كه هرگاه مصيبتي به آنها رسد مي‌گويند: «ما از خداييم و بازگشت ما به‌سوي اوست».

انسان در طول زندگي خود هر لحظه در برابر آزمايشي از طرف پروردگارش قرار دارد و ارزش هر كس بستگي به آن دارد كه چگونه از اين امتحانات بيرون بيايد. انسان براي ماندن و زندگي كردن دائمي در دنيا آفريده نشده است. انسان بايد از فرازونشيب‌ها عبور كند تا خدا را ملاقات كند. «يا ايها الانسان انك كادح الي ربك کدحاً فملاقيه»[16] آري بايد انسان در راه الله رنج ببرد تا او را ملاقات كند. اين سرنوشت انسان است. بزرگي هر روح به اندازه رنجي است كه در راه الله مي‌برد. روح‌هاي بزرگ همواره به رنج‌هاي بزرگ مبتلايند. مگر نه اينكه حسين‌ابن‌علي(7)، اين روح بزرگ آفرينش، بايد بزرگ‌ترين رنج‌ها را ببرد و در بزرگ‌ترين امتحان‌ها شركت جويد. ما كه شيعه هستيم بايد از او پيروي كنيم. بايد همچون او گوشه‌اي ساخت و از اينجا كوچيد، زيرا كه دنيا نه جاي ماندن است و نه ارزش ماندن را دارد، آن هم زماني كه اسلام عزيز مورد هجوم جهانخواران و ايادي آنها قرار گرفته. چگونه مي‌توان به دور از صحنه درگيري حق و باطل به زندگي روزمره تن در داد. بايد شهادت و مرگ سرخ را برگزيد تا براي هميشه از مرگ سياه رهايي يافت، تازه ما كه با ريختن خون خود در راه خدا كه كاري نكرده‌ايم، تنها امانت را به صاحبش برگردانده‌ايم. من كه در طول زندگي كاري براي اسلام نكرده‌ام، شايد با خواست خدا ريخته شدن خونم موجب آمرزش گناهان و پيشرفت اسلام عزيز شود. اگر در دنياي شما مي‌ماندم، چه مي‌كردم؟ آيا زندگي در جوار رحمت خداوند كه مژده‌اش را داده است با مرگ تدريجي كه زندگي‌اش نام نهاده‌اند مساوي است؟ پدر و مادر مهربانم، شما مرا از دست نداده‌ايد، به خدا قرض داده‌ايد. «من [ذا الذي] يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه».[17] مادر مهربانم، مرا خدا به تو داده بود، تو نيز به او برگرداندي. پس آيا خدا برايت كافي نيست؟ بايد با متانت بسيار بر اين مصيبت صبر كني نيكو، كه در آن شكايتي نباشد تا خداوند پاداشت را بدهد. وقتي اين شهادت را براي خدا و به خواست خدا و در راه خدا داشتي، اين مصيبت بر تو آسان خواهد شد.

از پدر و مادر و برادران و خواهرانم مي‌خواهم كه بعد از شهادت من صبر و تقواي را پيشه خود كنند و محور تمام كارهايشان را خدا قرار دهند و برادران، تنها خط امام خميني و قرآن است كه مي‌تواند ما را از انحرافات فكري رهايي داده و به‌سوي قرآن روي آورد[18] و آن را همان‌گونه كه هست دريافت و به آن عمل كرد. بايد با تمام قوا براي خدا و انقلاب اسلامي كار كرد و در اين راه هيچ سستي به خود راه نداد. خدايا، اينك به‌سوي تو آمده‌ام و از همه به‌سوي تو گريخته‌ام. با تمام گناهانم دعايم را پذيرا باش و مرا به آرزويم برسان. خدايا، چون غم‌ها هجوم آورند، تو خود توشه من باش و خدايا، من ديگر طاقت دوري تو را ندارم. مرا از نظر به كرامتت محروم مفرما. خداي من، فرداي قيامت مرا به ديدار خود شاد گردان. خداوندا، مرا به قسمت خود راضي و قانع گردان و از سر تقصيراتم بگذر.

«الهي هب‌لي كمال الانقطاع اليك»:[19] خدايا قلبم را از عشق خودت لبريز كن تا چشمم را توانايي تحمل آن نباشد و خونم در راه تو ريخته شود و روحم به‌سوي تو به پرواز درآيد.

«والسلام»

وصيت‌نامه پاسدار رشيد اسلام، جواد اعظمي



[1]- صف/ 4. ترجمه: «همانا خداوند آن كساني را كه صف در صف، همچون ديوار دژي محكم در راه او كارزار مي‌كنند دوست مي‌دارد».

[2]- شعر از محمدرضا سهرابی‌نژاد است:

با خون شهید بیعتی تازه کنیم

در حق‌طلبی جهان پرآوازه کنیم

آشفته ورق‌های کتاب وحدت

برخیز که این کتاب شیرازه کنیم

[3]- بخشي از آيه 38 سورة حج. «مسلماً خداوند از مؤمنان دفاع و حمايت مي‌فرمايد».

[4]- بخشي از آيه 78 سورة حج. «در راه خداوند چنان كه حق و سزاوار است از همه جهت جهاد كنيد».

[5]- مَشهد: اسم مکان از ریشه شهد یشهد به معنی محل شهادت، قربانگاه.

[6]- محبت و علاقه‌ای که خداوند در دل رزمندگان نسبت به امام افکنده بود، غیرقابل وصف و بیان است. وقتی امام می‌فرمود: «ملت ما الهی شده است» و وقتی امام بارها در برابر عظمت این ملت خضوع می‌کردند، واقعاً شگفت‌انگیز بود. امام بی‌دلیل نمی‌فرمودند: «این آستین پاره‌ها و مستضعفان ولی‌نعمت ما هستند». رزمندگان حتي با دیدن تصویر امام روحیه جدید می‌گرفتند تا چه رسد کسی مورد عنایت خاص قرار گیرد و به زیارت امام نایل آید، شهید اعظمی شوق دیدار امام را با شوق شهادت یکسان می‌داند.

[7]- بخشي از آيه 11 سورة تغابُن. ترجمه: «مصيبت بر انسان و جوامع نازل نمي‌شود مگر به اذن خداوند».

[8]- این تعبیر به گونه‌ای دیگر نیز از سوی امام خمینی نقل شده است. (صحیفه امام، دوره 22 جلدی).

[9]- از امام حسین(7) جمله‌ای دقیقاً معادل این عبارت در هیچ منبعی نقل نشده است. اما تعابير بلندی چون: «هیهات منا الذّله» یا «لا اری الموتَ الا سعادة و الحیوة مع الظالمین الابَرما» از امام حسین(7) است که با عبارت شهید سازگار و مناسب است.

[10]- با توجه به تاریخی که نقل شده باید یک روز قبل از عملیات رمضان باشد که در تاریخ 23/4/61 در شرق بصره با رمز عملیات یا صاحب‌الزمان(عج) ادرکنی آغاز شده و محورهای شمال و شمال‌غرب پاسگاه زید از دست عراق آزاد شده است.

[11]- ر.ك. تعليقات.

[12]- در كپي از اصل وصيت چند كلمه از حاشيه وصيت‌نامه افتاده است.

[13]- ر.ك. تعليقات.

[14]- در كپي از اصل وصيت چند كلمه از حاشيه وصيت‌نامه افتاده است.

[15]- بقره/ 155- 156.

[16]- انشقاق/ 6. ترجمه: «اي انسان! تويي كه در راه اطاعت پروردگارت كوشا هستي و به فرمانش گوش فرا داشته‌اي، محققاً به ملاقات او نائل خواهي شد».

[17]- بخشي از آيه 245 سورة بقره. ترجمه: «كيست كه به خدا قرض‌الحسنه‌اي بدهد تا آن مقدار را خداوند در زندگي او چند برابر جبران فرمايد؟». «ذا الذي» در اصل وصيت نيامده است.

[18]- در اصل وصیت «آورید».

[19]- فرازی از مناجات شعبانیه است.«الهی هَب لی کمال انقطاع الیک و اَنرِ ابصار قُلوبنا بضیاء نظرها.» ترجمه: «بارالها بریدگی کامل (انقطاع) از تعلقات را برای توجه به خودت ارزانی‌ام فرما و چشم دل‌هایمان را به فروغ نظر کردن خودت روشن گردان».

منبع: کتاب وصیت نامه کامل شهدای استان سمنان / نشر شاهد / بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده