وصیتی از شهید مصطفی اخیانی / پشتیبان ولایت فقیه و روحانیت باشید
مصطفي
اخياني
بسمالله الرحمن الرحيم
سخني با پدر و مادرم
«رب
ارحمهما ربياني صغيراً»[1]
پدر و مادرم ميدانيد و ميدانم و خدا نيز آگاه است كه اين حقير جوابگوي ذرهاي از
زحمت و رنجهاي شما نميتوانم باشم. عزيزان من در راه پرورش اينجانب زحمات فراوان
كشيديد و به لطف پروردگار چنين فرزندي به اجتماع تحويل داديد پس راضي نباشيد كه
فرزندتان راهي جز راه حسين(7)
برود و با مرگي جز مرگ حسينگونه بميرد و شاد باشيد كه خداوند چنين كرامتي
ارزانيتان داشت، كه افتخار دنيا و آخرت را نصيب شما كرد و پسرتان را در راه خود
پذيرفت.
پدر
و مادرم اگر در اين راه به شهادت رسيدم، هيچ اندوهي به دل راه ندهيد و خوشحال
باشيد. مادرم در عزايم گريه نكن كه گريه تو مايه شادي دشمنان است. در آخر از شما
التماس دعا داشته و حلاليت ميطلبم.
فرزندتان مصطفي
سخن اين حقير با امت حزبالله
بسمه تعالي
برادران و خواهرانم سفارش اين حقير
به تمامي اين است كه تا آخرين لحظه زندگي دست از اين پير خمين برنداريد و همواره
پشتيبان ولايت فقيه و روحانيت در صحنه باشيد. چرا كه دشمنان، اسلام را بدون اين دو
ميخواهند.
شما
حافظ خون شهداييد پس مبادا كه لحظهاي از حرمت آن غافل گرديد. از حضور در صحنه
دريغ نكنيد و به هيچ يك از عوامل استكبار اجازه اعلام موجوديت ندهيد.
از
شما ميخواهم كه[2]
دعا به امام [را] فراموش نكنيد و اين بنده حقير را كه سخت محتاج به دعاي شماست،
فراموش نشود. در پايان از تمامي كساني كه به نحوي حق بر گردن اين حقير دارند،
حلاليت طلبيده و التماس دعا دارم.
برادر كوچك شما
بنده گنهكار مصطفي اخياني
سخني با برادران همكلاسم و معلمان
گرامي
بسمه تعالي
معلمان گرامي و استادان عزيز كه به
هر صورتي در پرورش و تعليم اين حقير نقشي داشتهايد، از تمامي شما از صميم قلب
تشكر ميكنم، هرچند از زحمات شما ذرهاي نيز قابل قدرداني نخواهد بود.
از
معلمان گرامي تقاضا دارم كه در كار خود ايمان كامل داشته و با تلاش فراوان در
تربيت صحيح اين فرزندان امت حزبالله كوشا باشيد. چرا كه «معلمي شغل انبياست»[3] و
مبادا كه در اين شغل شريف خيانتي صورت گيرد كه در برابر خداوند مسئول خواهيد بود.
اي
برادران و همكلاسان و دوستان عزيز بدانيد كه از اهم امور پس از حضور در جبهه، درس
خواندن و حاضر شدن در كلاس درس است.
با
سعي و تلاش هرچه تمامتر به يادگيري پرداخته و راه را بر آنهايي كه بويي از انقلاب
و ولايت نبردهاند، ببنديد و مگذاريد كه خدايي نكرده، اينان ميدان را از شما
بربايند و آينده كشور را در دست بگيرند و بدانيد خون شهدا در دست شماست، مبادا كه
آنرا پايمال كنيد و در پايان از تمامي همكلاسان و معلمان گرامي حلاليت ميطلبم.
«والسلام»
سخني با شما كبوتران عاشق
«من المؤمنين رجال صدقوا ما
عاهدواالله عليه فمن هم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلاً»[4] و اما شما اي كبوتران عاشق دلسوخته كه به يكباره دنيا را
رها كرده و از دنيايتان بريديد و گوي سبقت را [در] ميدان سعادت و قرب الي الله
ربوديد و چيزي جز عشق حسين(7)
در دل نداريد و پروانهاي هستيد در گرد شمع فروزان عالم هستي، ديوانهوار رو بهسوي
معشوق نهيد و از بلاها و مصائب هراسي به دل راه ندهيد. آري:
در ره منزل ليلي كه خطرهاست در
آن[5] |
|
شرط اول قدم آن است كه مجنون
باشي |
برادران
من مبادا كه لحظهاي از خدا غافل گرديد. مبادا كه لحظهاي ذكر او را از لب برداريد
كه تنها رمز موفقيت ما در همين ذكرها و مناجاتهاي شبانه است. اخلاص را توشه راه
خود كنيد كه تنها ملاك اعمال است. شركت در عزاي اباعبدالله فراموشتان نگردد كه
زندگي و استواري اسلام در گروه همين است و در آخر از ياري امام عزيزمان اين پير
جماران دست برنداريد و همواره دعاگوي او باشيد. از تمام شما التماس دعا داشته و
حلاليت ميطلبم.
«والسلام»
برادر كوچك شما مصطفي اخياني
سخني با آشنايان و وابستگان
بسمالله الرحمن الرحيم
آشنايان و وابستگان: اول و آخرين
توصيه اين حقير به شما عزيزان اين است كه بكوشيد همواره در خط ولايت بوده، لحظهاي
از پيروي اين ابراهيم زمان،[6] دست
برنداريد. از آنهايي كه تاكنون احتمالاً در انجام وظايف خود نسبت به اين انقلاب
قصور داشتهايد، تقاضا ميكنم دست از اينگونه اعمال برداريد، كه عقوبتي سخت در پيش
دارد و مبادا كه آن زمان كه ديگر پشيماني نفعي ندارد، از خواب غفلت بيدار شويد.
در
آخر از همگي شما عليالخصوص آنهايي كه بر گردن اين حقير حقي دارند، حلاليت طلب
كرده و التماس دعا دارم.
ملتمس دعا العبد الحقير العاصي
مصطفي اخياني
[1]- اسراء/ 24. ترجمه: «پروردگارا چنانكه پدر و مادر از
كودكي مرا به مهرباني بپروريدند، تو در حق آنها رحمت و مهرباني بفرما».
[2]- در اصل وصيت بعد از واژة «كه» واژة «از» بوده كه براي
رواني عبارت حذف شده است.
[3]- اين جمله از امام خميني است: «اين شغل (معلمي) در عين
حالي كه بسيار شريف است و بسيار ارزنده است، از باب اينكه همان شغل انبياء است كه
براي انسانسازي آمده بودند، مسئوليت بسيار بزرگي است چنانچه مسئوليت انبياء هم
بسيار بزرگ بود» (صحيفه امام، ج 14، ص 35).
[4]- احزاب/ 23.
[5]- در اصل وصيت «او»، شعر از حافظ است.
[6]- منظور از ابراهيم زمان، حضرت امامخميني است.
منبع: کتاب وصیت نامه کامل شهدای استان سمنان / نشر شاهد /بنیاد شهید وامور ایثارگران استان سمنان