وصیت نامه شهید والامقام یدالله احمدی
يدالله احمدي
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيتنامه بنده خدا يدالله احمدي به امت شهيدپرور و خانوادهام.
«فليقاتل في سبيلالله الذين يشرون الحیوة الدنيا بالاخرة و من يقاتل في سبيلالله فيقتل او يغلب فسوف نؤتیه اجراً عظيما»[1] ترجمه: مؤمنان بايد در راه خدا با آنانكه حيات مادي دنيا را بر آخرت برگزيدند جهاد كنند و هر كس در جهاد به راه خدا كشته شد يا فاتح گرديد زود باشد كه او را «در بهشت ابدي» اجر عظيم دهيم.
سلام بر انبياء عظام[2] بهخصوص حضرت محمدابن عبدالله(6)كه راه سعادت و خوشبختي را به انسانها آموخت و از راه سقوط و نيستي به راه هستي و سعادت راهنمايي كرد و درود بر اولياء خدا و امامان معصوم و سلام بر منجي بشريت و نايب برحقش امام امت خميني بتشكن كه در اين برهه از زمان كه ارزش و معيارهاي اسلامي انساني رو به تباهي نيستي بود، با ندا[ي] وا اسلاما، روح و جان تازهاي به كالبد مرده [بی] رمق ملت دميد و با تداوم خط امامت و ولايت، مسير صراط المستقيم را به ما نشان داد. درود و سلام بر شهيدان راه حق و حقيقت از صدر اسلام تاكنون و با سلام خدمت پدر و مادر عزيز و مهربانم.
پدر و مادر عزيز، اينك كه افتخار پيدا كردم [كه] پاي در چكمه نمايم و لباس مقدس را كه صدها شهيد در آنها به شهادت رسيدهاند به تن كنم و همچنين افتخار سربازي امام زمان(عج) نصيبم شده و به جبهه حق عليه باطل آمدهام، تا آنجا كه از دستم برميآيد، در اين راه مقدس جهاد ميكنم. پدر و مادرم از شما تشكر ميكنم كه راه اسلام را به من نشان داديد و باعث سعادت من در دنيا و آخرتم شديد. من هنگامي كه اين وصيتنامه را نوشتم همهاش در فكر زحماتي كه براي من كشيديد بودم. من نتوانستم حق زحمات شما را ادا كنم. اميدوارم كه خداوند قادر متعال شما را اجر و پاداش عظيم بدهد[3] و از اينكه نتوانستم حق شما را ادا كنم مرا ببخشيد. مادرم، مادر خوبم شير پاك تو را خوردم و شبها براي پرستاري از من ساعتها بيدار [بودی] و زحمت كشيدي، مرا حلال كن. من به اين راهی كه ميروم[4] اگر شهادت نصيبم شد[5] كه حتمي و ديگر برگشتن محال است.[6] پدر و مادرم مبادا وقتي كه خبر شهادتم به شما ميرسد خداي ناكرده كاري انجام دهيد كه دشمنان اسلام خوشحال شوند نميگويم[7] گريه نكنيد، چون شهادت فرزند براي پدر و مادر بسيار مشكل است. اما بايد اين را بدانيد كه پسر تو از عباس[8] علي(7) و علياكبر(7)[9] حسين(7) عزيزتر نيست و بلكه خاك پاي او هم نميشود. بايد طوري گريه كني كه قطره اشكت تركشي باشد بر قلب دشمنان اسلام و بايد فرياد برآوري كه آمريكاي جنايتكار و عُمالش[10] بايد بدانند كه ايران ما مادراني چون ما دارد. براي او و عُمالش در اين مملكت جاي نيست. پدر جان هميشه در حال نماز امام امت را دعا كن. زيرا با دعاي شماها امام و همچنين رزمندگان قوت قلبي ديگر ميگيرند و اما شما برادرانم عبدالله و حسين و نصرتالله.
عبدالله شما همانطوري كه در لباس مقدس پاسداري هستي بمان و هر چه كوشا و پر تلاشتر به پاسداري از حريم اسلام و انقلاب اسلامي ادامه دهيد و اما تو برادرم نصرتالله، اميدوارم كه درسهايت را بخواني زيرا مدرسه نوعي جبهه است و ميز و نيمكت مدرسه سنگر توست، دفتر وخودكار تو، سلاح تو و خون شهيدان جوهر مشق توست. از آن پاسداري كن. نگذار كه منافقين[11] در ميان شما رخنه كنند. در كار كشاورزي پدر را كمك كن، زيرا اگر پشت جبهه خدمت كني اجر شهيد را ميبري. برادرانم الان در حالي اين وصيتنامه را مينويسم كه چند روز ديگر به ياري خدا، عمليات شروع ميشود. برادرانم بعد از من سنگر مرا خالي مگذاريد، زيرا اسلام عزيز خون ميخواهد و با رسيدن خبر شهادتم بايد سلاحم در دست و سنگر را پر كنيد. اما شما خواهران من، شماها بايد زينبگونه پيامرسان خون شهيدان باشيد و با رساندن پيام خون شهيدان بساط يزيدان زمان را بر هم بزنيد واما شما همسرم، شما بايد با تربيت صحيح فرزندانم فاطمه و صديقه همانطوري كه با اسم بهنام حضرت فاطمه(3) هستند بايد در عمل اين چنين باشند و با اين كار دين خودت را به اسلام ادا كرده باشي و اما سخنم با شما امت حزبالله است. سعي كنيد هميشه در صحنه باشيد. با منافقين داخلي و كفار خارجي بجنگيد و هميشه پيرو خط ولايت فقيه باشيد. امام را دعا كنيد و او را هرگز هرگز تنها مگذاريد و ثابت كنيد همانگونه كه تا بهحال ثابت كردهايد كه مردم كوفه نيستيد و نشان دهيد كه هر لحظه به نداي امامتان لبيك ميگوييد و حال شما هم روستایيان عزيزم، اميدوارم كه بنده حقير اولين شهيد از روستايم[12] باشم. زنده بودن اينجانب كه خدمت به اسلام نكرد بلكه شهادت و مرگم باعث خدمت به اسلام واتحاد بين شما عزيزان باشد. عزيزان تقاضا دارم هر چه بيشتر به نداي امام عزيزمان و به نداي قرآن كريم هرچه بيشتر، وحدت را حفظ و از تفرقه بپرهيزيد كه تقرفه سبب شكست شما و خواست دشمنان اسلام است. هميشه سعي کنيد تفرقهاندازان را از بين خودتان بيرون كنيد و در پايان دعاي هميشگي را سر ميدهيد.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار و منالله التوفيق. بندة خدا يدالله احمدي. در مورد بدهكاريها بهطوري جداگانه وصيتنامهاي نوشتم كه در نزد مادرم است. فقط پدرم مبلغ 6500 تومان (شش هزار و پانصد تومان) به حساب 222 دولت جهت جبهه بريزيد.
به تاريخ 22/6/62
ومنالله التوفيق
بندة خدا، يدالله احمدي
[وصيتنامهاي ديگر]
بسم الله الرحمن الرحيم
«يا ايها الذين امنوا كونوا قوامين بالقسط شهداءلله ولو علي انفسكم او الوالدين و الاقربين»[13]
«اي اهل ايمان نگه دار عدالت باشيد و براي خدا يعني موافق حكم خدا گواهي دهيد هر چند بر ضرر خود يا پدر و مادر و خويشان شما باشد».
با درود و سلام بر انبياء و رسولان خدا بهخصوص بر خاتمالانبياء حضرت محمدبنعبدالله(6) و سلام بر اولياء و امامان معصوم و سلام و درود بر منجي بشريت حضرت مهدي(عج) و نايب برحقش امام امت خميني كبير و سلام بر شهيدان راه حق و حقيقت از صدر اسلام تاكنون و سلام بر شما برادران و خواهران، اعضاء و هواداران و كليه طرفداران انجمن اسلامي روستاي خيان.
لازم دانستم در آخرين فرصت نكاتي و مطالبي را به شما عزيزان متذكر شوم، چون قبلاً وصيتنامهاي نوشتم ولي چون گنجايش اين مطلب را نداشت، لازم دانستم كه بهطور جداگانه نكاتي را به شما عرض كنم.
1- برادران و خواهران همانطور كه همگي اطلاع داريد انجمن اسلامي داراي اهداف و خط مشي ميباشد و بهطور مسلم هر تشكيلاتي هدفي را دنبال مينمايد و انجمن اسلامي هم يك رسالتي دارد و شما بهعنوان اعضاي انجمن اسلامي، تنها رسالتتان اين است كه انجمن اسلامي را نگه داريد واسلام و قرآن و انقلاب هرطوري شده بشود، خير. انجمن اسلامي ابزاري براي حفظ انقلاب است و اين است كه براي انجمن اسلامي معتبر و محترم است. شما برادران و خواهران انجمن اسلامي هر كجا هستيد بايد شعارهاي انقلابي را با قدرت و قوت هرچه تمامتر تعقيب نماييد. شما بايد در مقدسترين سنگرهاي انقلاب هميشه حاضر باشيد در جبهه جنگ، پشت جبهه، تبليغ، حمايت دوستان و فشار بر دشمنان انقلاب اسلامي در همهجا بايد آماده باشيد. انجمن اسلامي براي كار است، براي فخر نيست. مبادا خود را از همه بالاتر بدانيم به اين سبب كه به انجمن اسلامي انتساب داريم. زيرا امروز انجمن اسلامي مورد لطف و عنايت حضرت امام و تائيد دولتمردان جمهوري اسلامي است. انجمن اسلامي با اخلاص برادران مخلص پديد آمد و با اخلاص هم بايد ادامه يابد. انجمن اسلامي براي زحمت كشيدن و تحمل بارهاي سنگين بر روي دوش بهوجود آمده و به قول شهيد مظلوم بهشتي بزرگوار «ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت». برادران و خواهران عضو انجمن اسلامي بايد انجمن اسلامي را وسيلهاي براي تكامل و رشد پيدا كردن خود از لحاظ عقيدتي و ديني و اخلاق و بينش سياسي و همچنين رشد و تكامل دادن به ديگران بدانند. بايد بدانند كه در حفظ اين تشكيلات همه مسئوليت دارند. براي حفظ هر تشكيلات، تشكيلاتي عمل كردن لازم است. فلذا برادران و خواهران بايد نظم و تشكيلات را در كارهاي خود مراعات نمايند. چونكه نظم و تقوا در امر زندگي از مهمترين مسائل است. به فرمودة امام علي(7) در آخرين لحظات حيات خود به فرزندانش سفارش تقوا و نظم در كارها را مينمايند و ميفرمايند «اوصيكما بتقوی[14] و نظم امركم» شما را سفارش ميكنم به بيشتر كردن تقوا[ی] خدا و نظم در كارها.
2- نيروهاي فعال و متدين را هرچه بيشتر جذب كنيد و از بيهوده تلف شدن وقت آنها جلوگيري كنيد و آنها را به سمت رشد و تكامل سوق دهيد. يعني داراي دو صفات ممتاز جاذبه و دافعه باشيد و نيروهاي كارشكن را از بين خود طرد كنيد. در پايان اين نكته را به برادران و خواهران بگويم كه تمام خواستهها و آرزوهاي اينجانب در قالب اين انجمن اسلامي است، و خدا نكرده با شكست انجمن اسلامي همه آمال و آرزوهاي اينجانب و ديگر همفكرانم بر باد رفته و اميدوارم كه اينجانب اولين شهيد روستا باشم. زنده بودنم كه به اسلام خدمت نكرد بلكه مرگم باعث خدمت و وحدت بين مردم و اهالي روستا باشد. و اينجانب مقداري پول از انجمن اسلامي طلبكار هستم كه آن مقدار مال انجمن اسلامي باشد و كتابهاي اينجانب آنچه كه انجمن اسلامي لازم دارد در كتابخانه انجمن اسلامي گذاشته شود. حق عضويت اينجانب هر چند كه پرداخت نكردهام، بعد از شهادتم از پدرم گرفته شود و از خواهران تقاضا دارم كه مسئله حجاب اسلامي را رعايت كامل نمايند و در مورد برگزاري مراسم تشييع جنازه و مابقي مراسم، با صلاح برادران انجمن اسلامي برگزار شود و در ضمن اگر جنازهام به دست شما نرسيد، هيچ مسئلهاي نيست. در پايان همگي شما عزيزان را به خدا ميسپارم و نصرت و سربلندي اسلام و مسلمين را از خداوند خواستارم.
«والسلام علي عبادالله الصالحين»
بنده خدا يدالله احمدي
به تاريخ 10/7/63
[1]- نساء/ 74.
[2]- در اصل وصیت «اعظام».
[3]- در اصل وصیت «بدهد».
[4]- در اصل وصیت «میرم».
[5]- در اصل وصیت «شدم».
[6]- در اصل وصیت «دیگر برگشتن محال است» تکرار شده است.
[7]- در اصل وصیت «نمیگویند».
[8]- ر.ك. تعليقات.
[9]- ر.ك. تعليقات.
[10]- در اصل وصیت «اعمالش».
[11]- ر.ك. تعليقات.
[12]- روستای سر کویر از توابع شهرستان سمنان است.
[13]- بخشي از آيه 135 سورة نساء.
[14]- نامه ش 47 نهجالبلاغه. ترجمه سیدجعفر شهیدی، ص 321