وصیت نامه شهید والامقام مالک احمدی
مالک احمدی
بسمالله الرحمن الرحيم
«ان الحياة عقيدة و جهاد»[1] «زندگي يعني عقيده و جهاد در راه آن» (منسوب به امام حسين)
بهنام آنكس كه ما را بيافريد، تا در راه او قدم برداريم و فقط براي رضاي او تلاش كنيم. البته نه اينكه خداي تبارك و تعالي به عبادت ما نيازي داشته باشد، بلكه براي خودمان ميباشد و خداي را شكر ميكنيم كه، در ايام جواني، ما را از منجلاب فساد توسط نايب برحق امام زمان نجات داد و ما را به راهي كه راه رستگاري است، راهنمايي كرد و خدا ميداند كه اگر اين عزيز نبود، ما الان سر از كجاها درميآورديم. پس ما فقط تا آخر عمر بايد خداي را شكر نماييم كه اين چنين ما را نجات داد و نجات ما فقط در پيروزي انقلاب نبود كه ما بگوييم انقلاب شد و ما نجات پيدا كرديم. بلكه ديديم و ديديد كه سران حكومت مثل بنيصدر- بازرگان ميخواستند دوباره ما را به همان راه اولي، كه بازگشت به طاغوت بود، بازگردانند، ولي باز رهبر عزيز، ما را با الطاف الهي نجات دادند و يك قسمت از معرفي خود اين اشخاص خود فروخته (بنيصدر، بازرگان و...) همين جنگ ما بود كه خدا ميداند كه اگر اين جنگ نميشد، چهرههاي آنها به اين زودي شناخته نميشد و وقتي امام عزيزمان ميگويد كه اين جنگ يك نعمت بزرگي[2] است، ما بايد فكر كنيم تا بفهميم كه چه ميگويد. آن وقت بگوييم كه چرا جنگ؟ چرا كمبود؟ به خدا قسم چيزهايي كه اين جنگ به ما آموخته، از اين مسائل خيلي مهمتر است كه مثلاً چرا جوانهاي ما دارند شهيد ميشوند، البته اين را هم بگويم كه جوانهاي ما، كه در جبههها به شهادت ميرسند، آيندهسازان اين كشور خواهند بود، ولي فعلاً اسلام در مقابل كفر قرارگرفته است و اين خونها كه ريخته ميشود، فقط و فقط براي احياء اسلام است و خداي ناكرده اگر مردم ما در جنگ سستي نمايند، اسلام شكست خورده است و اگر مردم ما پشتيبان جنگ باشند و همه امكانات خود را اعم از جاني- مالي در اختيار جنگ قرار دهند (كه الحمدلله قرار دادند)، اين جنگ انشاءالله هرچه زودتر به پيروزي خواهد رسيد و به قول امام، امسال سال پيروزي ميباشد. آنوقت شما امت حزبالله و شهيدپرور در پيشگاه خداوند و مسلمين جهان، روسفيد خواهيد بود و از همه شما عاجزانه تقاضا دارم كه در هر كاري مشغول خدمت هستيد، بدانيد كه خدا با شماست و همانطور كه در اول گفتم ما زندگي ميكنيم براي عقيدة خودمان كه الحمدلله عقيدة همگي ما همان اسلام است، كه اجرت آن در آخرت ميباشد و ما نبايد براي اين دنيا خود را از آخرت محروم نماييم.
سخني با پدر و مادرم:
پدر و مادر گراميام من نميدانم به چه زباني با شما سخن بگويم و چطور قلم را بر روي كاغذ بنويسم. فقط از شما طلب عفو و بخشش ميكنم و ميخواهم بگويم كه من در مدت زندگي نتوانستم حق فرزندي را براي شما بهجا بياورم و از شما ميخواهم كه اگر خدا خواست و... شما از پدر و مادر بقيه شهدا كه پدر و مادر مهمترين دوستان ما بودند و آنها شهيد شدند، روحيه بگيريد و خداوند به تمامي خانواده شهدا صبر و اجر عطا بفرمايد.
خواهران و برادران عزيزم، ميخواهم كه به وظايف شرعيه خود عمل نماييد، كه انجام ميداديد و احتياج به گفتن نبود، ولي به تقاضاي اين برادر حقير، از تمامي شما خواهران شهدا ميخواهم كه الگو باشيد براي ديگران و برادران عزيزم، از شما ميخواهم كه به سخنان پيامبرگونه امام امت، با جان و دل گوش فرا دهيد كه رستگاري همه شما در همين است.
و اي برادران بسيجي، از شما ميخواهم كه سنگر بسيج را ترك نكنيد و امام امت بر بازوان شما بسيجيان بوسه زده است[3] و از شما ميخواهم كه بيشتر به خانواده شهدا، مفقودين، معلولين سر بزنيد و ايشان وقتي شما را ميبينند، مثل اينكه فرزندان خودشان را زيارت ميكنند.
در آخرِ سخنم، از همه شما امت حزبالله طلب عفو و بخشش ميكنم و عاجزانه ميخواهم اگر كسي ناراحتي از من داشته است، مرا ببخشد.
«والسلام علكيم و رحمةالله و بركاته»
[1]- منسوب به حضرت امام حسين(7) است.
[2]- امام خميني: «خداي تبارك و تعالي ميگويد كه جنگ تا رفع فتنه غايت دفع فتنه است. قرآن نگفته جنگجنگ تا پيروزي. قرآن بالاتر از اين گفته. اسلام هم گفته است و بالاتر از اين هم گفته است و رحمت است اين، نه اين است كه نقمتي بر مردم است. يك رحمتي است بر تمام بشر كه خداي تبارك و تعالي مردم را دعوت به مقاتله كرده است» (صحيفه امام، ج19، ص116).
[3]- امام خميني: «من به دست و بازوان شما بوسه ميزنم و بر اين بوسه افتخار ميكنم» (صحيفه امام، دورة 22 جلدي).