وصیت نامه شهید والامقام عید علی احمدی
بسم الله الرحمن الرحيم
«يا ايها الذين امنوا هل ادلكم علي تجارة تنجيكم من عذاب اليم. تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيلالله باموالكم و انفسكم ذالكم خير لكم ان كنتم تعلمون»[1] «اي كسانيكه ايمان آورديد آيا راهنمایي نكنم شما را به تجارتي سودمند كه برهاند شما را از عذابي دردناك، ايمان آوريد به خدا و رسولش و كوشش كنيد در راهش با مال و جان خويش اين بهتر است شما را اگر بدانيد».
و با سلام و درود بر امام زمان منجي عالم بشريت و نايب برحقش امام خميني و سلام بر آيتالله منتظري[2] اميد امام و امت و سلام بر رزمندگان ايثارگر كه با نبرد با كفر جهاني پرداختهاند. اين مطالب وصيتنامه اينجانب عيدعلي احمدي فرزند ميكائيل كه در تاريخ 3/11/65 مينويسم ميباشد. «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا». هر روزمان عاشوراست و هر جا كربلا. اكنون وقت آن است كه بايد به جبههها رفت تا خصم دون را سرنگون ساخت بايد بهسوي نور شتافت. نوري كه سراپاي انسان را فرا ميگيرد و به معراج سير ميدهد. اكنون زمان آن است كه بايد به نداي حسين زمان لبيك گفت و بايد به ياري امام شتافت و دست هر جنايتكاري را از خيانت و جنايت و تجاوز كوتاه كرد. من اين راه را آگاهانه انتخاب نمودهام و خود نيز در اين راه گام نهادم كه ميدانم جبهه مكان مقدسي است، كربلاست و اكنون نيز بهترين زمان محرم است و امروز بهترين روز عاشوراست، بايد به جبهه رفت تا خصم دون بداند كه ما مرد جنگيم و از هيچ چيزي هراسي نداريم، كه قلبمان مملو از ايمان است. بايد برويم تا جبههها را پر كنيم و آخرين ضربه را بر پيكر دشمن بعثي وارد آوريم. بايد به جبهه برويم و بجنگيم و به حق بپيونديم. من از تمامي انبياء حضرت محمد(6) را از تمامي رهبران علي(7) را و از تمامي مجاهدان حسين(7) را و از تمامي كتابها قرآن را از تمامي گلها لاله را و از تمامي مرگها شهادت را برگزيدهام. من رهسپار جبههها شدم تا دينم را به انقلاب اسلامي ادا كرده باشم.
پدرم اگر سعادت با ما يار شد و شهادت نصيبمان، بدان كه افتخار بزرگي است و در عصر شهادت در بستر مردن صفایي ندارد و بايد شهيد مرد. پدرم بعد از شهادتم خود را در رنج و اندوه قرار مدهيد، كه تقدير چنين بود، در سنگر نبرد با دشمنان خدا شهيد شوم و به آرزويم برسم.
اگر سعادت شهادت نداشتم، از خداي بزرگ ميخواهم كه از تقصيرات و گناهانمان بگذرد و ما را در رديف توبهكنندگان قرار دهد كه او توبهپذير است و ما خيلي گناهكاريم و خداوند آمرزنده. پدر جان الآن كار شما اين است كه دعا كنيد. دعا كنيد كه خداوند امام را براي ما و اسلام نگه دارد و اسلام و مسلمين [را] پيروز گرداند و رزمندگان اسلام را ياري نمايد.
پدرم، برادرم، همسرم، فرزندم حسين را، به شما ميسپارم كه از آن خوب نگه داري و مواظب كنيد كه او چون حسيني در كربلاهاي زمانه بر يزيديان بشورد و در مقابل ظلم و ستم ظاغوتيان قيام نمايد و سلاح افتاده بر زمين پدر را در دست گيرد و بر قلب ناپاك دشمن نشانه رود.
به حسينم بگویيد كه پدرت با دشمنان دين خدا جنگيد و شهيد شد، به فرزندم بگویيد در آينده درسش را خوب بخواند تا به جامعة اسلامي خدمت نمايد. پدرم بعد از شهادتم جسور باشيد. به برادر و خواهر و همسرم بگویيد صبور باشند كه «والله يحب الصّابرين»[3] و خداوند صابران را دوست دارد.
به تمام دوستان و اقوام سلام برسانيد. پدر جان مرا از انتهاي سرخ زمين تشييع كنيد و در كاورد[4] دفن نمایيد. برايم يك سال نماز بخوانيد و يك ماه روزه بگيريد. از دوستان و آشنايان حلاليت ميطلبم و همه شمار را به خداي بزرگ ميسپارم. به اميد پيروزي اسلام و مسلمين بر كفار و منافقين.[5]
«والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»
[1]- صف/ 10- 11.
[2]- ر.ك. تعليقات.
[3]- آل عمران/ 146.
[4]- کاورد نام روستای پدری شهید است که بنا به وصیت شهید احمدی را در آنجا به خاک سپردهاند.
[5]- ر.ك. تعليقات.
منبع: وصیت نامه کامل شهدای استان سمنان/ نشر شاهد / بنیاد شهید وامور ایثارگران استان سمنان