وصیت نامه شهید والامقام علی اصغر ابراهیمی
علياصغر ابراهيمي
بسمالله الرحمن الرحيم
اعوذ بالله من الشيطان الرّجيم
«انّ الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بانَّ لهم الجنّة يقاتلون في سبيلالله فيقتلون و يقتلون وعداً عليه حقاً في التّورية والانجيل و القرآن و من اوفي بعهده من الله فاستبشروا ببيعكم الذي بايعتم به و ذالك هو الفوز العظيم».[1]
«خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريداري ميكند كه در برابرش بهشت براي آنان باشد. آنها در راه خدا پيكار ميكنند، ميكشند و كشته ميشوند... اين وعدة حقي است بر او كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده و چه كسي از خدا به عهد خود وفادارتر است. اكنون بشارت بر شما بر داد و ستدي كه با خدا كردهايد و اين پيروزي بزرگي براي شماست».
بهنام و ياد او كه روحبخش اجساد و اجسام است و رحمتش بر همه انسانها جاري و رحمانيتش بر بندگان خاص نيز جريان دارد.
حمد و سپاس رب عالميان كه بر ما منت نهاد و جامة[2] هستي بر ما پوشانيد و ما اينك هميشه درمانده و خالصانه در درگاه او حاضريم. باشد كه با ياد او در دل، آرامش جايگزين گردد.
اين حقير، علياصغر ابراهيمي وركياني، فرزند ابوالفضل، بهشماره شناسنامه 5، صادره از دامغان، متولد 1343. هماكنون كه اين وصيتنامه را مينويسم به عمليات[3] افتخارآفرين و پيروزمندانه رزمندگان اسلام[4] باقي نمانده. اينك كه من عازم جبهههاي جنگ حق عليه باطل (نور عليه ظلمت) هستم و با خلوص نيت و پاكي باطن، تمام ماديات زندگاني و دنيوي را كنار گذاشته و بهسوي نور و شهادت، كه قلب من آكنده از آن است و آرزوي ديرينة من است، پرميكشم، اميدوارم كه خداوند متعال اين حقير را كه بندهاي گنهكار در مقابل او هستم بپذيرد و مرا بهسوي خود بكشد. رهبر من حسين(7) ميباشد كه در صحراي كربلا شهيد شد و من هم كه انساني گنهكار ميباشم ميخواهم گوشهاي از راه آن بزرگوار را بپيمايم و عاشقانه شهيد شوم.
خداوندا، تو شاهدي كه از آن لحظهاي كه از خانه خارج شدم فقط بهخاطر تو و براي رضاي تو آمدم. آمدم تا همچون علياكبر[5] حسين(7) جانم را فدا كنم. پدر و مادر و خانواده [و] دوستان را ترك گفتم، زيرا عشق من به تو مهمتر از دوستي آنان بود. پس با تو تعهد نمودم كه اين دعايم كه «الهي لاتكلني الي نفسي طرفة عين ابدا»[6] را مستجاب كرده «و مرا لحظهاي به خودم وامگذاري». و اكنون كه در اين دانشگاه الهي و كارخانه انسانسازي[7] قدم گذاشتهام و آن را پُلي بهسوي تكامل براي مردم ميدانم، از تو ميخواهم كه نيت مرا خالص گردانده و مرا بهسوي خود بكشي و از تو ميخواهم كه از ماديات و دنيا رها ساخته و جزء شهدا قرار دهي. اي خداوند قادر، تو خودت ميداني كه من چقدر مشتاق شهادتم و نيز ميداني كه هدف من شهادت نميباشد، بلكه پيروزي در راه توست؛ اگر توانستيم ميكشيم و اگر نتوانستيم كشته ميشويم.
درود بر رهبر، بر اماممان، جان جانان، مريد مريدان، عصاره رسالت پيامبران از آدم تا خاتم، همرزم ابراهيم، همراه موسي، دوست عيسي، همكيش محمد(6)، همسنگر علي(7)، همفكر حسين(7)، همگام مهدي(عج)؛ اي ماه جماران، اي حامي مستضعفان، اي خميني، اي امام، اين را بدان كه اين مردم با تو ميثاق بسته و هرگز دست از تو برنميدارند و به تو وفادارند، زيرا تو به اسلام وفاداري. ما كه در تاريكي و ظلمت بهسر ميبرديم و در طلب ماديات و عافيتطلبي بوديم و او بود كه همچون كوهي استوار بر دين خدا ما را از ورطة نابودي نجات داد. خداوند او را زنده بدارد تا، با رهبري پيامبرانهاش، اين ملت را به فيض رساند و وارث زمين گرداند.[8]
سلام بر تو اي امت شهيدپرور. من براي شما چه ميتوانم بنويسم. اين شما بوديد كه ما را راهنمايي كرديد و در ادامه راه اميد داديد و اكنون اين خونها چه ارزشي دارد كه در راه اسلام، كه راه هستيساز است، ريخته شود. اي انقلاب، سيراب شو كه ما جوانان با خون آبياريت ميكنيم.
اي بازوان انقلاب، بجوشيد از خون ما و به تداوم اين انقلاب ادامه دهيد. اي مردم، به هوش باشيد كه اكنون امانت خدا در دست شماست و اين وظيفه شماست كه از او حفظ و حراست كرده و به فرمان امام خميني، او كه همانند فرمانهاي امام زمان(عج) است، گوش دهيد.
اين امام گرچه در داغ ياران[9] بسياري چون بهشتيها[10]،مطهريها[11]، مفتحها[12]، دستغيبها[13]، رجاييها[14] و باهنرها[15] نشسته، ولي خون گرم و جوشان آنان امام را در تداوم انقلاب اميد داده و او را در ياري امام زمان(عج) و اسلام اميدوارتر ميسازد و اكنون به [عهدة][16] شماست كه از اسلام خود حفاظت كرد، تا مبادا روحانيت را از آن جدا سازند، زيرا اسلام منهاي روحانيت اسلام نيست.
اي مسلمانان، برخروشيد و با رهبري اين امام عاليقدر، اين شبزندهدار مجاهد، پرچم پرافتخار و خونين لا اله الا الله را در سراسر جهان و بر فراز بلندترين قلهها به اهتزاز درآوريد. اي جوانان، مبادا در رختخواب ذلت بميريد، زيرا حسين(7) در ميدان نبرد شهيد شد، اي جوانان، مبادا در رختخواب ذلت و غفلت بميريد، زيرا علي(7) در محراب[17] شهيد شد و مبادا در حال بيتفاوتي بميريد، چرا كه علياكبر حسين(7) در راه حسين(7) در ميدان نبرد شهيد شد. اي مردم، مبادا امام را تنها گذاريد، زيرا اگر او را تنها گذاريد، همان به سر شما خواهد آمد كه بر سر مردم كوفه آمد. اي مردم، مبادا نماز جمعه، اين سنگر عاشقان الله و سنگر عبادت و سياست[18] را ترك كنيد. هميشه با حضور هرچه فشردهتر صفهاي آن را محكم كرده و آن را مانند نمازهاي يوميه واجب بدانيد. اي پدران و مادران، مبادا از رفتن فرزندانتان به جبههها جلوگيري كنيد، زيرا فرداي قيامت جواب حسين(7) و زينب(3) را نميتوانيد بدهيد كه تحمل 72 شهيد[19] را نمودند. هميشه طبق آية «واعتصموا بحبلالله جميعاً ولاتفرقوا»[20] با يكديگر وحدت داشته و يكپارچه مشت محكمتان را بر سر ايادي شرق و غرب فرود آوريد.
و اما شما پاسداران عزيز، دلاوران مكتب اسلام، قدر خودتان را بدانيد كه امام به شما افتخار ميكند[21] و از مقام محترم پاسداري خوب پاسداري كنيد تا خداي ناكرده مقام پاسداري لكهدار نشود و هميشه همينگونه كه تابهحال عمل كرديد در مقابل آمريكا ايستاده و منافقين را از جاي بركنيد.
و شما اي برادران انجمن اسلامي، شما بايد الگو باشيد. كاري نكنيد كه مفسدين از شما نقطه ضعف بگيرند. شماها وظيفه سنگين و مهمي به دوشتان است كه بايد آن را به خوبي انجام دهيد. به جلسات خود ادامه دهيد و افراد بيتفاوت را بهسوي خود بكشيد، زيرا خداوند توبهپذير است. به افراد زياد سخت نگيريد و با آنها به نرمي و خوبي رفتار كنيد تا انشاءالله خداوند آنها را هدايت نمايد. و شما اي دانشآموزان، شما ميبينيد كه عدهاي در سال قبل با شما بودند، ولي امسال شهيد و معلول شدهاند. اگر در جبهه به شما احتياج است به جبهه برويد. شماها بايد در جبهه جاي افراد را پر كنيد كه زاهدان شب و شيران روز[22] بودهاند. اين درس را از مولاي خود علي(7) آموختهاند و كساني كه براي آنها مقدور نيست، درس بخوانند و با درس خويش قلب وابستگي را نشانه روند و ظلم و استكبار را نابود نمايند.
و شما اي پدر و مادر و برادران و خواهرانم، اين را بدانيد كه در قاموس شهادت واژه وحشت نميباشد.[23] و هركس را لياقت شهادت نميباشد. شهادت به حياتي ميگويند كه شخص با هدف كشته شود و حق باشد. هرسالي خُمس دارد و من هم بهعنوان خمس[24] برادران و خواهرانم فدا شدم و اين را بدانيد كه من بهسوي معشوق خويش شتافته و سفير گلولهها عقد[25] مرا با عروس شهادت خواندند. پس براي رضاي خدا در ملأعام نگرييد، زيرا شهادت گريه ندارد. بلكه شكست اسلام گريه دارد. مادرم مبادا در نبود من گريه كني. هرگاه خواستي گريه كني براي علياكبر حسين(7) گريه كن.
و شما اي برادران و خواهرانم، از شما نيز اميد عفو دارم و اميدوارم كه از خط امام كه همان خط امام [زمان][26] و اسلام است جدا نشويد و اين حكومت را زمينهساز حكومت مهدي(عج) گردانيد و در انجام فرايض ديني سستي نكنيد و با دوستان خوب بنشينيد. چه بسا افرادي صددرصد مكتبي بودند و با افرادي بد نشستند و... و از شما ميخواهم كه اگر شما را آزردم، مرا ببخشيد و تو اي برادرم، مبادا اجازه دهي اسلحة گرمم بر زمين افتد و خون گرمم از جوشش بيفتد. اسلحهام را بردار و راهم را ادامه بده و هميشه سعي كنيد كه در راه اسلام خدمتگزاري خالص بوده و در ارگانهاي انقلابي جهاد سازندگي و سپاه، كه به منزله بازوان انقلابند، انجام وظيفه كنيد و تو اي خواهرم، مبادا در نبودم گريه كنيد. صبر كنيد كه خداوند با صابران[27] است. در همينجا با شعار خدايا خدايا[28] سخنم [را][29] به پايان رسانده و از تمام شما همشهريان طلب عفو و مغفرت مينمايم.
ساعت 5 بعدازظهر روز جمعه 15/7/62 منطقة جنگي غرب (سرپل ذهاب).
«والسلام»
علي اصغر ابراهيمي
به اميد زيارت كربلاي حسيني
[1]- توبه/ 111.
[2]- در اصل وصيت «جامعة هستي».
[3]- نزديكترين عملياتي كه با تاريخ پايان وصيت شهيد ابراهيمي مناسبت دارد در تاريخ 28/7/62 در منطقه عمومي سلمانيه و منطقه عملياتي پنجوين انجام گرفته است. اين عمليات در سلسله عمليات مشترك بين سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي بوده با رمز يا الله. از جمله دستاوردهاي آن آزادسازي 200 كيلومتر مربع از خاك ميهن اسلامي از اشغال عراق بوده است.
[4]- در اصل وصيت «رزمندگان اسلامي».
[5]- ر.ك. تعليقات.
[6]- حديث از رسول اكرم(6) است. (بحارالانوار، ج 18، ص 204).
[7]- ر.ك. تعليقات.
[8]- ر.ك. تعليقات.
[9]- اشاره به شهادت ياران امام در ترورهاي متعدد منافقين كه شهيد در ادامه به برخي اشاره ميكند.
[10]- ر.ك. تعليقات.
[11]- ر.ك. تعليقات.
[12]- ر.ك. تعليقات.
[13]- ر.ك. تعليقات.
[14]- ر.ك. تعليقات.
[15]- ر.ك. تعليقات.
[16]- در اصل وصيت واژه عهدة وجود ندارد. براي فصاحت و رسايي اضافه شده است.
[17]- ر.ك. تعليقات.
[18]- تعبيرهاي «نماز جمعه سنگر است يا نماز جمعه نماز عبادي سياسي يا نمازهاي وحدتبخش» از سخنان حضرت امام خميني است. (صحيفه امام، دور 22 جلدي).
[19]- شهادت 72 تن يا شهداي كربلا اشاره به واقعه عظيم و تاريخي كربلا دارد كه در آن حضرت امام حسين(7) به همراه خانواده و يارانش در نبرد با يزديان حاضر شد. در آن واقعه ايشان به همراه 72 تن از همراهان شجاع و موّحد خود به شهادت رسيد.
[20]- در اصل وصيت همه آيه را نياورده و فقط به اعتصوا... اشاره كرده است. آيه چنين است: «واعتصموا بحبلالله جميعاً ولا تفرّقوا واذكروا نعمتالله عليكم» (آلعمران/ 103) ترجمه: «همگي به ريسمان خداي چنگ زنيد و پراكنده مشويد و نعمتهاي خداي را بر خود ياد كنيد».
[21]- در اصل وصيت «امام افتخار به شما ميورزد».
[22]- عبارت شهيد ميتواند تحت تأثير اين روايت منسوب به حضرت علي(7) در بيان صفت مؤمن باشد «زاهد الليل و اسد النّهار» «زاهد شب و شير روز».
[23]- تعبير بلند «در قاموس شهادت واژه وحشت نيست» از سخنان حضرت امام خميني است كه در آن شرايط تاريخي در تقويت روحيه نيروهاي رزمنده بسيار مؤثر بود. (صحيفه امام دوره 22 جلدي).
[24]- كاربرد واژه خمس براي خود كه در راه خدا شهيد ميشود، بسيار دلانگيز و در عين حال از پايبندي و اعتقاد شهيد به فروع دين خبر ميدهد.
[25]- تعبير «عقد خود را با سفير گلوله بستن» كاملاً بديع، شاعرانه و بكر است. در عين حال كه حماسي و قهرمانانه ميباشد و از روحيه شهادتطلبي رزمندگان بهخصوص شهيد ابراهيمي خبر ميدهد.
[26]- در اصل وصيت واژه «زمان» پس از امام نبود. سياق كلام از افتادگي اين واژه خبر ميدهد.
[27]- ترجمه اين آيه قرآن است: «ان الله مع الصابرين» (بقره/153) و آيههايي مشابه و قريب به اين مضمون. شايد مناسبترين آيات در اين زمينه براي رزمندگان اين باشد: «كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله والله مع الصابرين». (بقره/ 249).
[28]- شهيد همة شعار يعني «خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار» را نياورده و با ذكر خدايا خدايا به اصل و كل شعار كه ورد زبان نيروهاي رزمنده بود اشاره دارد.
[29]- در اصل وصيت واژه «را» افتاده است.