شهید والامقام موسی آجودانی
موسي آجوداني[1]
بسمالله الرحمن الرحيم
با سلام و درود بر رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران و رزمندگان اسلام در جبهههاي حق عليه باطل.
درود بر رهروان پاك شهيدان به خون خفتة انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي و مخصوصاً شهداي والفجر و با سلام و درود به خانوادة عزيزم: پدر، مادر، خواهر، برادران، همسر و فرزندان. از راه دور دست شما را ميبوسم. اميدوارم كه حال همگي شما خوب باشد و پيروز و مؤيد باشيد. اگر از احوالات اينجانب خواسته باشيد خوبم و ملالي نيست. الان كه اين وصيتنامه را [كه] مينويسم شب قبل از ورود ما به عمليات والفجر[2] در جبهه است. روز 25/11/61 است در پادگان دوكوهه[3]. اين وصيت را براي اين نوشتم كه اگر برايتان مقدور است به آن عمل كنيد. اولاً مبلغ 380 ريال به يك چلوكبابي، كه علي بلد است، بدهكارم و بعد مدت دو سال برايم نماز و روزه، با آن پولي كه دارم، بدهيد. مبلغ 000/580 ريال هم بيشتر [نزد] حاجي دارم كه هرچه خرج كرده حساب كنيد و بقيه را بابت مهريه اگر قبول كردند، بدهيد و بقيه كارها را حاجي وكالت دارد از طرف من كه انجام بدهد. پدر، مادر، خواهر و برادران و همچنين همسر و بچهها، ميدانم كه جز بدي چيزي از من نديد[يد]. انشاءالله كه مرا حلال كنيد كه خدا در دنيا و آخر[ت] جزا به همه شما عنايت فرمايد. اگر لياقت شهادت را پيدا كردم، اميدوار هستم اين راه [را]، يعني همان راه امام كه [راه] اسلام است تا آخرين نفس ادامه دهيد و به دل هراس راه ندهيد. كه انشاءالله پيروزي ازآن اسلام است و صدام و صداميان نابوديشان نزديك است و همين روزها است كه كربلا را زيارت خواهيد كرد و ياد شهيدان اسلام را زنده نگه ميداريد. به مجتبي كه از جانبازان اسلام است رسيدگي كامل كنيد. و راجع[به] بچهها، زهره و زينب، خود حاجي به رضايت دو طرف تصميم بگيرد. به مصطفي هم بگوييد كه با مجتبي مهربانتر باشد، كلاً با خانواده. خوب سخن ديگري ندارم. به اميد پيروزي سپاه اسلام بر سپاه كفر و آزادي قدس. اميدوارم كه ادامه دهندگان راه شهيدان باشيد.
«والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»
از قول من به تمام دوستان و اقوام سلام برسانيد. براي فتح كربلا پيش بهسوي جبههها.
«والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»