تاریخ شهادت بیست و نهم آبان 1366/ ماووت عراق
وصیت نامه شهدای استان سمنان

سيدعبدالحسين آجوداني[1]

بسم‌الله الرحمن الرحيم

«و گمان مبريد آنان كه در راه كشته شده‌اند مرد‌گانند[2] بلكه زند‌گانند[3] و نزد خداي خويش روزي مي‌خورند».[4]

قال الصادق: «دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر» [است]،[5] با سلام و درود به يگانه منجي عالم بشريت و با سلام و درود به رهبر كبير انقلاب و با سلام و درود به تمامي رزمندگان در جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل. اينجانب سيدعبدالحسين آجداني- داراي شماره شناسنامه پنج (5)، تاريخ تولد 1/4/1347 هجري شمسي.

هدف من از آمدن به جبهه در درجة اول ياري دين مبين اسلام، حفظ سنت پيامبر و امامان معصوم [است]،[6] پيامبر فرموده: بهترين عمل مؤمن جهاد در راه خداست.[7] البته من كمتر [از][8] آنم كه بتوانم يك مؤمن باشم و خصوصيات مؤمن را داشته باشم.

اگر خدا هم جهاد ما را مورد قبول درگاهش قرار دهد. در درجة دوم به‌خاطر دفاع [از][9] ناموسم، شرف و عزت، كشورم. چرا؟ چون اگر من بگويم چرا من به جبهه بروم ديگري هم همين را بگويد، مي‌بايست اسلامي را كه از خون هزاران شهيد به‌دست آمده مفت و مجاني فنا كنيم و دشمن غارتگر تمامي خاك ميهن عزير ما را زير چكمه‌هاي دژخيمانه خود گذارد.

پيام: البته من كوچك‌تر[م] از آنم كه بخواهم براي شخص يا اشخاصي اعمّ از فاميل، هم‌ولايتي و غيره پيامي داشته باشم. چون همه كه جزء اين ملت مي‌باشند، همه با هم برادرند و همگي داراي ضميري روشن و آگاه و ايماني قوي [هستند]. ولي به‌عنوان سفارش به پدر و مادرم و اقوامم: اگر خدا اين بندة حقير را قبول كرد و مرگ در راه خودش را نصيب قرار داد، عاجزانه مي‌خواهم كه گريه و شيون و به سر زدن نباشد. چون همگي ما رفتني و بايد يك روزي از دنيا برويم. حالا يكي زودتر و يكي ديرتر. يكي در جبهه هنگام نبرد و يكي تصادف و در بيمارستان. راهي است كه بايد برويم.

از پدر و مادرم مي‌خواهم كه همان‌طور [كه][10] خبر مرگ حاج آقا مصطفي را به امام دادند، فرمود: «همه از خداييم بايد به پيش او برويم»[11] آنها هم همان‌گونه باشند.

دو سه كلمه‌اي هم به جوانان عزيز و بزرگوار روستايمان:[12] هيچ‌وقت از صحنه جنگ بيرون نروند.[13] برادران و بزرگواران، مرگ در همه‌جاست. اگر در خانه‌ات بنشيني به سراغت خواهد آمد. در سر كار و همه‌جا، انسان همان‌طور كه يك روزي به دنيا مي‌آيد بايد يك روزي از دنيا برود. حالا چه بهتر مرگ در راه خدا باشد: آن‌روز كه به ‌دنيا آمدي گرياني جمعي به تو خندان- اي دوست‌: كاري بكن كه در وقت رفتن جمعي به تو گريان و تو باشي خندان.

«والسلام»[14]

به اميد آن‌ روزي كه شهادت در راه حق نصيب اين حقير گردد.

20/11/64

S.A

سيدعبدالحسين آجداني

يك ماه روزه بگيرند و شش ماه نماز به علت ضيق[15] وقت فرصت ندارم مطالبي را ذكر نمايم. يك وصيت‌نامه ديگر در گرمسار داخل كمد وسائلم دارم. در صورت لزوم از آن مي‌توان استفاده كرد. در اينجا فقط خواستم يادآور موضوع بالا باشم.

«والسلام»

26/8/66




[1]- خود شهيد نام و نام خانوادگي‌اش را در پايان وصيت چنين نوشته است: سيدعبدالحسين آجداني.

[2]- در اصل وصيت «مرده‌گانند».

[3]- در اصل وصيت «زنده‌گانند».

[4]- جمله اول وصيت‌نامه كه در داخل گيومه گذاشته شده ترجمه اين آيه از قرآن است: «ولاتحسبن‌الذين قتلوا في سبيل‌الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون» (آل عمران/ 169).

[5]- فعل «است» در اصل وصيت نيست.

[6]- در اصل وصيت نيست.

[7]- «ان افضل عمل المومن الجهاد في سبيل الله». نهج‌الفصاحه، كلمات قصار پيامبر اكرم(6).

[8]- در اصل وصيت حرف «از» نيست.

[9]- در اصل وصيت حرف «از» نيست.

[10]- در اصل وصيت واژة «كه» افتاده است.

[11]- عبارت شهيد ترجمة آيه «انالله و انا اليه راجعون»، بقره/156 است.

[12]- در اصل وصيت «روستائيمان».

[13]- در اصل وصيت «نرونند».

[14]- در اصل وصيت «وسلام».

[15]- در اصل وصيت «ذيق».

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده