بررسی اثرات رواني و اجتماعي طرح حالت اشتغال بر روی جانبازان استان اردبیل
کشور ما در دوران هشتسالهي دفاع مقدس، در مقابل تجاوز کشور عراق، هزینههای مادی و معنوی سنگینی را پرداخت نمود. برخي از فرزندان برومند این سرزمین، در راه دفاع از آرمانهای بلند انقلاب اسلامی و میهن خود به شهادت رسیدند، برخی جانباز شدند و عدهای نیز اسارت را تجربه کردند. تعداد زيادی از این عزیزان، دچار ضایعات جسمانی و روانی متعدد شدند و بخشي از توانایی خود را از دست دادند و به افتخار جانبازی نايل گردیدند در نسبتی وسیعتر، گروه بیشماری از افراد نظامی و غیرنظامی از آسیبهای روانی جنگ در امان نماندند. اين اثر رواني، نهتنها در يك حوزه؛ بلكه در ابعاد گوناگون – اعم از رفتار، احساس، تفكر و ادراك رزمنده مشهود بوده و تداوم آن، خانواده، تحصيل، اشتغال، رابطه با اجتماع و مجموع عملكردهاي او را در سطح گستردهاي به چالش كشيده است(احمدی، 1386).
در این میان، حفظ و بالا بردن سلامت روانی جانبازان، حمایت اجتماعی از آنها، درمان، تأمین معاش و ادامهي حیات، همراه با عزت نفس مصدومین جسمی و روانی ناشی از جنگ، همواره یکی از دغدغههاي مسؤولین امر بوده و اقدامات ویژهای را از سوی آنان ایجاب کرده است.
بيشتر سیاستمداران کشورهای درگیر در جنگ، بهمنظور جبران خرابیها و کمک به آسیبدیدگان جنگ، روشها و برنامههای خاصی از قبيل: حقوق و مزایاي و مستمری، اشتغال و کاریابی، تعاون و امور اجتماعی، خدمات عمومی، آموزشی و پژوهشی، خدمات فرهنگی و رفاهی و... را تدارك ديدهاند.
در راستای ایفای این وظیفهي سنگین، نظام جمهوری اسلامی، قوانین و مقررات متعددی را وضع کرده است و برای استخدام جانبازان و مجروحین، حقوق ویژهای را مقرر داشته است. موضوع اشتغال، برای کاستن تعهدات مالی دولت و پیشگیری و درمان معضلات روحی و روانی ناشی از بیکاری، از محورهای مهم این سیاستگذاری بهشمار میرود. در سال 1372، قانونی با عنوان «طرح حالت اشتغال» تصویب گردید که در آن پرداخت حقوق مستخدمین لشکری و کشوری ـ همتراز مشاغل قبلی ـ توسط دستگاه متبوع بوده و برای غیرمستخدمین، برابر نظام حقوق کارکنان دولت بر عهدهي بنیاد میباشد. اجرای این طرح، ازطرفی باعث میگردد که جانبازان باوجود رنج جسمی یا روحی، مجبور به کار روزمره و نگران امرار معاش نباشند و ضمن حفظ عزت این عزیزان، بتوانند نزد خانواده و بستگان خود، به مسايل شخصی بپردازند. همچنين، برای فعالیتهای مربوط به سلامتی و معالجات خود، از قبیل: ساعات فیزیوتراپی، توانبخشی، کاردرمانی و جراحیهای مختلف، وقت کافی داشته و نیازمند مقررات مختلف و درخواست مرخصی و غيره نباشند.
از اين رو، بررسي حاضر به بررسی نگرش جانبازان استان اردبيل نسبت به طرح حالت اشتغال و اثرات روانی و اجتماعی آن بر روی آنها ميپردازد. با توجه به اينكه طرح حالت اشتغال مستلزم هزينههايي جهت اجرا ميباشد، اين مطالعه اهميت مييابد. باوجود مطالعات اولیه و بررسیهای انجامشده تأییدکنندهي اجرای طرح، پس از گذشت مدتزمانی از انجام این طرح، دریافت بازخور از جامعهي مخاطب(جانبازان) جهت بررسی مزایا و معایب احتمالی و بررسی میزان نیل به اهداف اولیه و بازده مورد انتظار این طرح، ضروری مینماید؛ بهترتیبیکه اگر نقایصی در طرح موجود باشد، با اصلاحات تکمیلی برطرف شود و اگر احیاناً طرح به اهداف خود نرسیده باشد، هزینههاي مربوط در سایر فعالیتها، از قبیل: افزایش امکانات درمانی، تفریحی و حمایتی صرف گردد. پس، بررسی اینکه طرح حالت اشتغال چه تأثیرات روانی و اجتماعی را میتواند برای جانبازان در پی داشته باشد و ارايهي تحلیلی از وضعیت این گروه آسیبپذیر و ارايهي پیشنهاد برای برنامههای حمایت اجتماعی مؤثر، بهمنظور مقابله با اختلالات روانی یا پیشگیری از آنها، مهم و قابل اهميت است.
در مجموع، پژوهش حاضر در راستاي بررسي نگرش جانبازان به طرح حالت اشتغال و تعيين اثرات روانی و اجتماعی آن به دنبال يافتن پاسخ براي پرسشهاي ذيل است:
1. آیا بین نگرش جانبازان حالت اشتغال تبصرهي یک(دارای شغل دوم؛ فاقد شغل دوم)، جانبازان حالت اشتغال تبصرهي شش(دارای شغل دوم؛ فاقد شغل دوم)، جانبازان حالت اشتغال بالای 25درصد(دارای شغل دوم؛ فاقد شغل دوم) و جانبازان حالت اشتغال زیر 25درصد (دارای شغل دوم؛ فاقد شغل دوم)، نسبت به طرح حالت اشتغال تفاوت وجود دارد؟
2. طرح حالت اشتغال بر روی جانبازان مشمول این طرح، چه اثرات روانی و اجتماعی میتواند داشته باشد؟
3. مقایسهي میزان حمایت اجتماعی در جانبازان حالت اشتغال تبصرهي یک(دارای شغل دوم؛ فاقد شغل دوم)، جانبازان حالت اشتغال تبصرهي شش(دارای شغل دوم؛ فاقد شغل دوم)، جانبازان حالت اشتغال بالای 25درصد(دارای شغل دوم؛ فاقد شغل دوم) وجانبازان حالت اشتغال زیر25درصد(دارای شغل دوم؛ فاقد شغل دوم).
2. ادبيات پژوهش
جامعه، برای تداوم حیات خود، به کار و کارگر نیاز دارد. این نیاز، از قرنها پیش وجود داشته و در آینده نیز وجود خواهد داشت. کار، قسمت اعظم اوقات زندگی هر فرد را به خود اختصاص میدهد. گروهی معتقدند انسان بهخاطر ارضای نیازهای مادی خود مجبور به انجام كار است؛ درحالیکه گروهی دیگر، کار کردن و اشتغال را با اجبار توأم نمیدانند و معتقدند اجبار نمیتواند عامل مهمی در ادامهي اشتغال بهشمار رود. به نظر این گروه، انسان، ازطریق کار، نیازهای زندگیاش را برطرف میسازد، درعینحال از کار لذت میبرد و بهخاطر کارکردن زندگی میکند. کار ازسوی دیگر، علاوه بر رفع نیازهای مادی، برای جسم و ذهن، تمرین و ممارستی طبیعی بهحساب ميآيد و ارضاکنندهي فعالیتها و تلاشهای جسمی و ذهنی انسان است. پس هیچ عاملی بهاندازهي انجام کاری که درست انتخاب شده باشد، برای انسان لذتآور و رضایتبخش نیست.
آدلر(1963)، در روانشناسی انفرادی هدفها را بهصراحت و با دقت کامل مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده است. به نظر آدلر، اگر هدف از انجام هر رفتار مشخص شود، عواقب و نیز مسیر تکامل آن رفتار، بهسادگی معین خواهد شد. به نظر اسباکر(1967)، برای رسیدن به هدفها، باید خطمشی معین و مشخصی موجود باشد. این خطمشی را میتوان شیوهي زندگی نامگذاری کرد. شیوهي زندگی، نتیجهي تعامل بین خویشتنپنداری، ارضای نیازها و تصمیمگیری میباشد. انتخاب شغل که با توجه به شیوهي زندگی انجام میگیرد، فرایندی انحصاری، فعال و هدفجویانه است. همچنین، هر فرد، بهطور فعال، شیوهي زندگی خود را معین و مشخص میسازد. شیوهي زندگی، اقلاً سه بُعد مهم؛ یعنی، خویشتنپنداری، ارضای نیازها و تصمیمگیری دارد(شفيعآبادي، 1381). هر یک از این عوامل، بهنوبهي خود، متأثر از سه عامل دیگر؛ یعنی، عوامل جسمانی، روانی و اجتماعی میباشد. بر اثر تعامل بین تمام این عوامل، خطمشی معینی برای نیل به هدفها تعیین میگردد.
در اين زمينه نيز، نتایج پژوهشهای انجامشده حاکی از آن است که یکی از علل ایجاد بیماری روانی، بیکاری میباشد. ازطرف دیگر، با توجه به اینکه کار اهمیت بهسزایی در جوامع گوناگون دارد، از دست دادن کار- به هر شکلی که ایجاد شود- باعث از دست دادن نقش اجتماعی میشود و علت عمدهي افسردگی، اضطراب و برخي بیماریهای روانی دیگر در افراد است. مطابق با این نظر، از دست دادن کار سبب محدودشدن منابع فرد و به تبع آن، فقر تجارب او میشود که پیآمد آن بدینصورت است که افراد، آیندهي معناداري براي خود ترسیم نکنند و در نهايت بهداشت روانی آنها كاهش یابد.
کاهل(1967)، این مسأله را در مورد معلولین زن و مرد - در دانمارک- مورد بررسی قرار داد. نتایج بهدستآمده، بیانگر آن بود که 50درصد از معلولین، بهلحاظ برقراری ارتباط اجتماعی در مواقع فراغت ضعف نشان داده بودند؛ حال آنکه این ضعف در میان جامعهي بزرگ، 10درصد بوده است. همین مطالعه، زمینهي روانی معلولین را در شدت مسأله مؤثر دانسته و پژوهشگر مینویسد: افراد متکی بهنفس بالاترین سطح تماس اجتماعی را داشتهاند؛ درصورتیکه افراد مضطرب، فاقد حس رقابت بوده و بهمراتب محدودیت بیشتری در برقراری ارتباط اجتماعی نشان دادهاند. برگمن (1975) نیز، در همین رابطه پژوهشی در میان معلولین زن و مرد امریکا انجام داد. او 300نفر معلول را از نظر مسايل روانی، چون: اضطراب و تزلزلات روحی و عدم توانایی در ارتباط اجتماعی، مورد بررسی قرار داد. نتایج بهدستآمده، بیانگر آن بود که افراد معلول در مقايسه با افراد سالم، زمان بیشتری را برای طرح نقشهي مناسب براي برقراري ارتباط صرف نمودهاند. پژوهشگر، علت اصلی را ضعف و نارسایی امکانات اجتماعی برای معلولین دانسته و مینویسد: بههمین دلیل، میزان استقلال و اتکابهنفس در معلولین، خیلی کمتر از افراد سالم است. به نظر میرسد که معلولین در برقراری ارتباط اجتماعی مؤثر مشکل دارند كه با افزایش مشکلات روانی افزایش مییابد. مشکلات اقتصادی و دشواریهای ناشی از معلولیت و همچنين بررسی این موضوع که تا چه حد عدم پشتوانهي اقتصادی، اضطرابها و عدم امنیت معلولین را افزایش خواهد داد، از دیگر مسايل قابل توجه محققین بوده است.
3. روششناسي پژوهش
- آزمون تجدیدنظرشدهي علايم روانی(R-SCL90): فرم اولیهي فهرست تجدیدنظرشدهي علايم روانی، بهوسیلهي دراگوتیس، لیپمن و کووی(1973) تهیه گردید. دراگوتیس و همکاران(1984)، پرسشنامهي مذکور را مورد تجدیدنظر قرارداده و فرم نهایی آنرا با نام فهرست تجدیدنظرشدهي علايم روانی تهیه نمودند.
این فهرست، شامل 90 سؤال پنجدرجهای(هیچ، کمی، تاحدی، زیاد، خیلیزیاد) است که از صفر تا 4 نمرهگذاری میشود. مواد این آزمون، نُه(9) بُعد مختلف را میسنجد که عبارتند از: شکایت جسمانی، وسواس اجباری، حساسیت در روابط بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، افکار پارانویید و روانپریشی.
- مقیاس حمایت چندبعدی
اين مقیاس، برای نخستینبار در سال 1992 بهوسيلهي نئولینگ و واینفیلد ساخته شد و بر روی یک نمونه بیماران مبتلا به سرطان اجرا گردید. آزمودنیها، فراوانی حمایت را براساس یک مقیاس چهاردرجهای: هرگز(0) تا همیشه(3) و رضایتشان را براساس مقیاس سهدرجهای از کمتر(1) تا بیشترازحد(3) درجهبندی میکنند.
ضرایب آلفای کرونباخ این عوامل، بهترتیب 86/0 ،87/0، 90/0، 81/0 و 85/0 میباشد. در پژوهش صامنی(1374)، پایایی مقیاس با استفاده از روش بازآزمایی بهفاصلهي یک هفته برای کل حمایت دریافتشده 65/0، کل رضایت از حمایت 55/0، میزان حمایت دریافتشده از خانواده و دوستان نزدیک 64/0، رضایت حمایت دریافتشده از خانواده و دوستان نزدیک 59/0، میزان حمایت دریافتشده از همسالان 76/0، رضایت دریافتشده از همسالان 76/0، میزان حمایت دریافتشده از افراد سرپرست و مافوق 76/0 و رضایت دریافتشده از افراد سرپرست و مافوق 82/0 بهدست آمد.
ـ نگرشسنجي: برای نگرشسنجی، از پرسشنامهي محققساخته استفاده شد. این پرسشنامه، شامل 13 سؤال درمورد طرح حالت اشتغال بود که بهصورت لیکرت نمرهگذاری شد و نمرهي بالا در این پرسشنامه، نشانهي رضایت از این طرح میباشد و پس از اجرا، اعتبار آن ازطریق آلفای کرونباخ 80/0 بهدست آمد.
ـ پرسشنامهي جمعیتشناختی: شامل اطلاعات دموگرافیک پایه، مانند: سن، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، تعداد فرزند، شغل سابق، شغل فعلی، میزان درآمد، حقوق دریافتی از طرح، سازمان پرداختکنندهي حقوق.
1-3. تعريف مفاهيم و متغيرها
حالت اشتغال: تبصرهي 1- شامل: جانبازان بیکار، مشاغل آزاد، بازنشستگان زودتر از موعد مقرر تأمین اجتماعی، مستخدمین سازمانهای غیردولتی و بخش خصوصی که براساس نظام همآهنگ پرداخت حقوق با لحاظ نمودن مدرک تحصیلی و سایر موارد مربوطهي تأثیرگذار در حکم حقوقی، ازطرف بنیاد برقرار و تمام مزایای مربوط همانند شاغلین پرداخت میگردد و پس از سنوات مقرر، بازنشسته ميشوند و از حقوق بازنشستگی استفاده خواهند نمود.
حالت اشتغال: تبصرهي 6- شامل: نیروهای نظامی و انتظامی و مستخدمین دولت که حقوق آنها همانند شاغلین توسط دستگاههای مربوط صادر ميشود و همانند شاغلین، از تمام مزایا و حقوق مربوط(بهغیر از اضافهکاری و حق تغذیه) بهرهمند شده و پس از طی سنوات، از حقوق بازنشستگی بهرهمند خواهند شد.
نحوهي تشخیص مشمولین حالت اشتغال: 1- نیروهای نظامی و انتظامی، توسط کمسیون مربوط نسبت به صدور و تأیید ازکارافتادگی کلی حالت اشتغال اقدام میشود. 2- سایر جانبازان، در کمسیون پزشکی بنیاد مورد بررسی قرارميگيرد و نسبت به صدور رای و تشخیص از کار افتادگی اقدام میشود.
اختلال رواني: طبق DSM-IV-TR،
اختلال رواني يك سندرم يا الگوي رفتاري يا روانشناختي همراه با احساس
ناراحتي(مثل علامتي دردناك) يا ناتواني(مثل تخريب در يك يا چند زمينهي
كاركردي) تعريف ميشود. بهعلاوه، سندرم يا الگو، نبايد فقط پاسخي
قابلانتظار و تأييدشده از نظر اجتماعي نسبت به يك رويداد خاص، نظير مرگ يك
فرد عزيز باشد. اختلال رواني در پژوهش حاضر، عبارت است از نمرهاي كه
هرجانباز در ابعاد 9گانهي فرم تجديدنظرشدهي چكليست نشانهيابي 90 سؤالي
SCL-90-R، كسب ميكند.
- اثرات اجتماعی آشکار: كه منظور از آن، اثراتی است که عیناً در جامعه مشاهده میشود.
- اثرات اجتماعی ضمنی یا غیرمستقیم: که بعداً مشاهده میشود.
4-1. ويژگيهاي فردي
طبق نتايج بهدستآمده از 200نفر دریافتکنندهي حقوق حالت اشتغال، 5/9درصد حقوق خود را از ارتش، 5/1درصد از سپاه، 79درصد از بنیاد و 8درصد از سایر سازمانها دریافت میکنند. طبقهبندي جانبازان بهلحاظ تحصيلات، نشان ميدهد كه 5/7درصد بیسواد بودند و 5/66درصد زیر دیپلم، 17درصد دیپلم، و 5/6درصد بالای دیپلم سواد داشتند. درخصوص ميزان درآمد نيز، بررسيها بيانگر آن است كه درآمد ماهانهي 5/71درصد زیر 400 هزار تومان و 5/28درصد بيش از 400 هزار تومان ميباشد. ازسويي، میانگین درآمد جانبازان برابر با 429000 هزار تومان گزارش شده است و بهلحاظ سني نيز، 5/32درصد از جانبازان، 30 تا 40 سال، 5/48درصد، 41 تا 50 سال، 5/8درصد، 51 تا 60 سال و حدود 7درصد، بيش از 60 سال سن داشتند.
4-2. وضعيت نگرش جانبازان به حالت اشتغال
همانطور كه در جدول شمارهي1 مشاهده ميشود، بين جانبازان داراي شغل دوم و فاقد شغل دوم، ازلحاظ نگرش به طرح حالت اشتغال، تفاوت معناداري وجود دارد؛ ولي بين نوع حالت اشتغال، ازلحاظ نگرش به طرح حالت اشتغال، اختلاف معناداري دیده نميشود.
جدول شمارهي 1: نتايج آزمون آناليز واريانس یکطرفه، بین نگرش جانبازان حالت اشتغال با شغل دوم
منابع تغییر |
درجهيآزادی |
میانگین مربعات |
F |
سطحمعناداری |
نوع حالت اشتغال[3] |
2 |
81.50 |
1.29 |
0.27 |
شغل دوم[4] |
1 |
263.38 |
4.18 |
0.04 |
نوع حالت اشتغال× شغل دوم |
2 |
111.83 |
1.77 |
0.17 |
خطا |
165 |
62.99 |
|
|
برابر جدول شمارهي2، میانگین نمرات نگرش به طرح حالت اشتغال، در جانبازانی که شغل دوم ندارند، بهطور معناداری(0.05 > p) مثبتتر است.
جدول شمارهي 2: میانگین نگرش جانبازان دارای شغل دوم و فاقد شغل دوم
نگرش |
میانگین و انحراف استاندارد |
سطح معناداری |
شغل دوم دارد |
0.77± 42.73 |
0.042 |
شغل دوم ندارد |
0.94±45.13 |
با توجه به اینکه آنالیز واریانس یکطرفه، تفاوت معنادار نگرش جانبازان را به طرح حالت اشتغال در انواع حالت اشتغال نشان نمیدهد، از آزمون پسين LSD استفاده شده است. نتايج، بيانگر آن است كه جانبازانی که مشمول طرح حالت اشتغال تبصرهي 1 و زیر 25درصد بودند، میانگین نمرهي آنها در نگرش به طرح حالت اشتغال، بالاتر از جانبازانی بود که مشمول طرح حالت اشتغال تبصرهي 6 هستند.
جدول شمارهي 3: خلاصهي نتایج مقایسهي میانگین نگرش به روش LSD، در جانبازان با انواع حالت اشتغال
متغیر |
میانگین |
تبصرهي 1 |
زیر 25درصد |
تبصرهي 6 |
تبصرهي 1 |
44.2 |
0 |
2.3- |
3.03* |
زیر 25درصد |
46.5 |
2.3 |
0 |
5.33* |
تبصرهي 6 |
41.17 |
3.03- * |
5.33-* |
0 |
* معناداری در سطح 5%
4-3. رابطهي مشكلات رواني با حالت اشتغال
همانطور كه در جدول شمارهي4 مشاهده ميشود، بين مشكلات رواني جانبازان داراي شغل دوم و فاقد شغل دوم تفاوت معناداري وجود دارد؛ ولي بين نوع حالت اشتغال و مشكلات رواني رابطهاي معنادار وجود ندارد.
جدول شمارهي 4: آزمون آناليز واريانس یکطرفه ازلحاظ مشكلات رواني، در سه گروه از جانبازان حالت اشتغال
منابع تغییر |
درجهي آزادی |
میانگین مربعات |
F |
سطح معناداری |
نوع حالت اشتغال |
2 |
0.41 |
0.55 |
0.57 |
شغل دوم |
1 |
3.43 |
4.66 |
0.03 |
نوع حالت اشتغال× شغل دوم |
2 |
0.261 |
0.35 |
0.7 |
خطا |
165 |
0.737 |
|
|
چنانچه در جدول شمارهي5 ملاحظه ميگردد، میانگین نمرهي مشکلات روانی جانبازانی که شغل دوم دارند، بیشتر از کسانی است که شغل دوم ندارند.
جدول شمارهي 5: میانگین مشکلات روانی جانبازان دارای شغل دوم و فاقد شغل دوم
نگرش |
میانگین |
سطح معناداری |
شغل دوم دارد |
0.77±1.86 |
0.03 |
شغل دوم ندارد. |
0.11±1.41 |
4-4. رابطهي انواع اختلالات رواني با حالت اشتغال
همانطور كه در جدول شمارهي6 مشاهده ميشود، در مورد وسواساجبار، افسردگي، حساسيت بينفردي، اضطراب و ترس مرضي، بین جانبازان داراي شغل دوم و فاقد شغل دوم تفاوت معناداري وجود داشت؛ ولي بين نوع حالت اشتغال و شكايت اجتماعي، پرخاشگري، افكار پارانوييد و روانپريشي رابطهاي معنادار وجود نداشت. همچنين، ازلحاظ وسواساجبار، افسردگي، حساسيت بينفردي، اضطراب، ترس مرضي، شكايت اجتماعي، پرخاشگري، افكار پارانوييد و روانپريشي، بین نوع حالت اشتغال و شغل دوم، اثر متقابل دو جانبهي معناداري وجود نداشت.
جدول شمارهي 6: آزمون آناليز واريانس یکطرفهي چندعاملی ازلحاظ هر يك از
اختلالات رواني، بین سه گروه از جانبازان حالت اشتغال(داراي شغل دوم و فاقد شغل دوم)
منابع تغییر |
وضعیت روانی | |||||||||
شکایت جسمانی |
وسواساجبار |
افسردگی |
حساسیت بینفردی |
اضطراب |
پرخاشگری |
ترس مرضی |
افکار پارانویید |
روانپریشی | ||
نوع حالت اشتغال |
میانگین مربعات |
1.76 |
0.27 |
0.73 |
0.28 |
0.59 |
0.58 |
0.73 |
0.18 |
0.037 |
F |
1.87 |
0.31 |
0.68 |
0.37 |
0.59 |
0.48 |
0.78 |
0.19 |
0.05 | |
Sig. |
0.15 |
0.73 |
0.5 |
0.69 |
0.55 |
0.61 |
0.46 |
0.82 |
0.95 | |
شغل دوم |
میانگین مربعات |
2.32 |
3.87 |
6.59 |
4.41 |
4.56 |
1.66 |
7.54 |
0.73 |
1.68 |
F |
2.47 |
4.4 |
6.1 |
5.84 |
4.59 |
1.39 |
7.97 |
0.75 |
2.3 | |
Sig. |
0.18 |
0.037 |
0.014 |
0.017 |
0.03 |
0.23 |
0.005 |
0.38 |
0.13 | |
نوع حالت اشتغال× شغل دوم |
میانگین مربعات |
0.08 |
0.67 |
0.60 |
0.69 |
0.32 |
0.34 |
1.41 |
0.57 |
1.05 |
F |
0.093 |
0.77 |
0.56 |
0.91 |
0.32 |
0.28 |
1.49 |
0.59 |
0.01 | |
Sig. |
0.91 |
0.46 |
0.57 |
0.40 |
0.72 |
0.75 |
22.7 |
0.55 |
0.98 | |
خطا |
میانگین مربعات |
0.94 |
0.879 |
1.07 |
0.755 |
0.99 |
1.19 |
0.94 |
0.96 |
0.73 |
4-5. رابطهي حمايت اجتماعي، با حالت اشتغال
همانطور كه در ارقام مندرج در جدول شمارهي7 مشاهده ميشود، بين ميزان حمايت اجتماعي(خانواده، همسالان، مافوق) و بین نوع حالت اشتغال جانبازان داراي شغل دوم و فاقد شغل دوم و اثر متقابل «نوع اشتغال × شغل دوم»، تفاوت معناداري وجود نداشت.
جدول شمارهي 7: آزمون آناليز واريانس یکطرفهي حمايت اجتماعي، بین سه گروه از جانبازان حالت اشتغال
منابع تغییر |
دامنه تغییرات |
ابعاد حمايت | ||||
حمایت خانواده |
حمایت همسالان |
حمایت مافوق |
حمایت | |||
نوع حالت اشتغال |
2 |
میانگین مربعات |
16 |
37.16 |
44.66 |
51.57 |
F |
0.76 |
2.6 |
1.97 |
0.46 | ||
Sig. |
0.46 |
0.07 |
0.14 |
0.63 | ||
شغل دوم |
1 |
میانگین مربعات |
11.55 |
43.57 |
31.62 |
39.74 |
F |
0.55 |
3.13 |
1.4 |
0.35 | ||
Sig. |
0.45 |
0.07 |
0.23 |
0.7 | ||
نوع حالت اشتغال× شغل دوم |
2 |
میانگین مربعات |
5.95 |
4.37 |
2.01 |
2.36 |
F |
0.28 |
0.31 |
0.08 |
0.02 | ||
Sig. |
0.75 |
0.73 |
0.91 |
0.76 | ||
خطا |
165 |
میانگین مربعات |
20.85 |
13.91 |
22.59 |
110.11 |
همانطور که در جدول شمارهي8 مشاهده میشود، میانگین نمرات بهدست آمده نشان میدهد که حمایت همسالان در جانبازانی که شغل دوم دارند، بیشتر از جانبازانی است که شغل دوم ندارند؛ هرچند که اختلاف معنادار نبوده است.
جدول شمارهي 8: میانگین حمایت اجتماعی جانبازان دارای شغل دوم و فاقد شغل دوم،
با سطح احتمال معناداری
منابع تغییر |
حمایت خانواده |
حمایت همسالان |
حمایت مافوق |
حمایت | ||||
میانگین |
sig |
میانگین |
sig |
میانگین |
sig |
میانگین |
sig | |
شغل دوم دارد |
0.41± 11.60 |
0.45 |
33± 8.49 |
0.07 |
0.41± 8.28 |
0.23 |
0.95± 28.38 |
0.4 |
شغل دوم ندارد |
0.61± 11.90 |
53±7.20 |
0.75± 7.06 |
1.5± 26.18 |
4-6. وضعيت نگرش به طرح حالت اشتغال
همانطور كه در جدول شمارهي9 مشاهده ميشود، بين نگرش جانبازان به طرح حالت اشتغال و سلامت روان، رابطهي معناداري وجود دارد. اين نگرش در افراد سالم مثبتتر از افراد مشكلدار است.
جدول شمارهي 9: آزمون t، براي مقايسهي ميانگين نگرش جانبازان به طرح حالت اشتغال بین دو گروه از جانبازان
متغير |
گروه |
ميانگين |
انحراف معيار |
درجهي تغییرات |
t |
سطح معناداری |
نگرش به طرح حالت اشتغال |
سالم |
43.79 |
7.57 |
198 |
2.09 |
0.03 |
مشكلدار |
40.95 |
9.88 |
4-7. رابطهي ميزان درآمد با نگرش به طرح اشتغال
نتايج بهدستآمده از آزمون همبستگي، نشاندهندهي آن است كه هيچ رابطهي معناداري بين ميزان درآمد جانبازان با نگرش آنها مشاهده نميگردد.
جدول شمارهي 10: ضرايب همبستگي بين نگرش جانبازان به طرح حالت اشتغال
با ميزان درآمد
متغير |
ميزان درآمد |
نگرش به طرح حالت اشتغال |
P=(0.52)r = -0.045 |
4-8. رابطهي سن با نگرش به طرح حالت اشتغال
همانطور كه در جدول شمارهي11 ملاحظه ميشود، بين نگرش جانبازان به طرح حالت اشتغال با سن آنها، رابطهاي معنادار وجود ندارد.
جدول شمارهي 11: ضرايب همبستگي بين نگرش جانبازان به طرح حالت اشتغال با سن
متغير |
سن |
نگرش به طرح حالت اشتغال |
P = (0.38) r = -0.061 |
4-9. رابطهي تحصيلات با طرح حالت اشتغال
نتايج بهدستآمده از آزمون آناليز واريانس يكطرفه، نشان ميدهد كه بين ميزان تحصيلات جانبازان و نگرش به طرح حالت اشتغال، رابطهي معناداري وجود ندارد.
جدول شمارهي 12: نتايج آزمون آناليز واريانس، بين ميزان تحصيلات و نگرش
به طرح حالت اشتغال
متغير |
مجموع مربعات |
درجهي آزادی |
مجذور ميانگين |
F |
سطح معناداری |
بينگروهي |
637.469 |
4 |
159.367 |
2.40 |
0.51 |
درونگروهي |
12902.886 |
195 |
66.169 |
5. نتيجهگيري
در بحث از نگرش جانبازان نسبت به طرح حالت اشتغال و آثار رواني و اجتماعي آن، نتايج بهدست آمده نشان داد كه بين نوع حالت اشتغال، ازلحاظ نگرش به این طرح، اختلاف معناداري وجود ندارد؛ ولي ميانگين نمرهي جانبازان مشمول طرح حالت اشتغال تبصرهي 1 و زير 25درصد به طرح حالت اشتغال، بالاتر از جانبازاني است كه مشمول طرح حالت اشتغال تبصرهي 6 هستند.
با توجه به تعريف تبصرههاي حالت اشتغال، ميتوان گفت كه مشمولين تبصرهي 1، جانبازان بيكار، مشاغل آزاد و مستخدمين سازمانهاي غيردولتي و بخش خصوصي را در بر ميگيرد كه حقوق خود را براساس نظام همآهنگ پرداخت حقوق دريافت ميكنند و بنياد در پرداخت حقوق آنان، به مدرك تحصيلي آنان توجه داشته و ساير موارد را، با تمام مزاياي مربوط- همانند شاغلين- اعمال ميكند و اين گروه، پس از سنوات مقرر بازنشسته ميشوند و از حقوق بازنشستگي استفاده خواهند نمود. قرارگرفتن در اين طرح -برای این گروه از جانبازان- ميتواند نوعي امنيت مالي و تأمين آينده بهحساب آيد؛ بنابراين، نگرش مثبتتري نسبت به طرح خواهند داشت؛ درصورتيكه مشمولين حالت اشتغال تبصرهي 6 كه نيروهاي نظامي و انتظامي و مستخدمين دولت را دربرميگيرد و حقوق آنها همانند شاغلين توسط دستگاههاي مربوطه صادر و همانند شاغلين از تمام مزايا و حقوق مربوطه(بهغير از اضافهكاري و حق تغذيه) بهرهمند ميشوند و پس از طي سنواتي، از حقوق بازنشستگي بهرهمند خواهند شد، ازلحاظ اقتصادي – بهعلت محروميت از اضافه كاري- از همكاران شاغل همپايهي خود، عقبتر هستند. این امر میتواند موجب نگرش منفی در این گروه شود. همچنين، ديگر نتايج نشان ميدهد كه بين جانبازان داراي شغل دوم و فاقد شغل دوم، ازلحاظ نگرش به طرح حالت اشتغال، تفاوت معناداري وجود دارد و ميانگين نمرات بهدستآمده نشان ميدهد كه نگرش به طرح حالت اشتغال، در جانبازاني كه شغل دوم ندارند، بهطور معناداري مثبتتر از گروه دیگر است. با توجه به اينكه نگرشها در مقايسه با صفات شخصيتي پايداري نسبتاً كمي دارند، هم در طول زمان و هم در موقعيتها تغيير ميكنند و با محيط، تعامل دارند(آبلسون، 1982؛ چكين، 1987؛ روزنبرگ و هاولند، 1960). در تبيين اين مسأله، ميتوان گفت كه نگرش مثبت نسبت به اين طرح، هنگامي بهوجود ميآيد كه حقوق دریافتی براساس فرمول طرح، پاسخگوي نيازهاي اقتصادی زندگي باشد.
ساير یافتهها نيز، حاكي از اين بود كه بين وضعیت روانی جانبازان دارای شغل دوم و فاقد شغل دوم، تفاوت معناداری وجود دارد و اين تفاوت، بیانگر آن است که جانبازان داراي شغل دوم، در مقايسه با جانبازان فاقد شغل دوم، مشکلات رواني بيشتري دارند. همچنین وسواس، افسردگي، حساسيت بينفردي، اضطراب و ترس مرضي در جانبازان دارای شغل دوم بيشتر از جانبازان فاقد شغل دوم است. اين نتايج، با يافتههاي حاصل از تحقيقات نهاوندي(1366) قراخانلو(1368) محمدخانی(1371) و مرندي(1377) مغايرت دارد. اين تحقيقات- كه بهطور مجزا بر روي جانبازان انجام گرفته است- نشان ميدهد كه فعاليت اقتصادي - بهخصوص اشتغال- با سلامت رواني همآهنگي دارد و اشتغال، بهعنوان عاملي مهم در كيفيت زندگي روانشناختي، سازگاري فردي، اجتماعي، رواني و... نقش ايفا ميكند.
گفته شده است که کار، سلامت روان را بالا میبرد؛ اما چرا در نمونهي پژوهش حاضر، کسانیکه شغل دوم دارند، مشکلات روانی بیشتری را گزارش میکنند؟ برای تبیین این مسأله، از نظریههایی که در مورد بازنشستگی وجود دارد بهره گرفتهایم؛ زیرا مشمولین طرح حالت اشتغال، شرایطی مشابه با شرایط بازنشستگان را تجربه میکنند. بنابه گفتهي پیک، بازنشستگی یک موقعیت انتقالی است و ضربه یا شادی اولیه، معمولاً با یک دورهي سازگاری یا سَرخوردگی دنبال میشود؛ در دورهي بعد، فرد، هدفهای خود و راه رسیدن به آنها را مورد ارزشیابی قرار ميدهد؛ آنگاه، عادتهای جدید مستقر میشود و تثبیت فرد را در شیوههای تازهي زندگی ممکن میکند و با توجه به تحقیقی که گروهی از نویسندگان در مورد روآوردن به مشاغل کاذب مطرح میکنند، در بسیاری از جوامع، افراد پیر، بهدلیل درآمد اندك و فقر مادی، از تأمین مخارج زندگی ناتوان هستند و به انجام کارهای کاذب میپردازند؛ استراحت و آرامش را قربانی تأمین حداقل معاش میکنند؛ محدودیتهای جسمی، اجتماعی و مالی موجب كاهش مشارکت اجتماعی شده و عدم مشارکت اجتماعی جامعهي نمونه، موجبات انزوای آنها را فراهم میکند. پس، ميتوان گفت كه عدم تأمين معشيت(با حقوق دريافتي از حالت اشتغال) و احياناً افكاري درخصوص تبعيض در مورد ارايهي خدمات و فشارهاي اقتصادي وارده، باعث روآوردن به شغل دوم ميشود و با توجه به محدوديتهايي كه در اين طرح براي انتخاب شغل دوم وجود دارد، فشار رواني و اجتماعي و اقتصادي واردشده بر جانباز، باعث ميشود كه جانبازان داراي شغل دوم، ازلحاظ وضعیت رواني صدمهپذيرتر از جانبازان فاقد شغل دوم باشند. سایر یافتهها، نشاندهندهي آن است که ازلحاظ ميزان حمايت اجتماعي (خانواده، همسالان، مافوق)، بين نوع حالت اشتغال و جانبازان داراي شغل دوم و فاقد شغل دوم، تفاوت معناداري وجود ندارد. براي تبيين عدم تفاوت حمايت در گروههاي مختلف، ميتوان اظهار داشت كه تمام جانبازان شركتكننده در اين پژوهش، از جامعهي مشتركي انتخاب شدهاند و جانبازاني هستند كه در داخل خانواده زندگي ميكنند و از شرايط حمايتي مشابهي از نظر خانواده و همسالان برخوردارند.
سيدتي نيز در پژوهشي كه عوامل مؤثر در عود اختلالهاي رواني را مورد بررسي قرار داد، عنوان كرد كه 3/97% از جانبازان، ازدستدادن شغل را، علت بروز اختلال رواني دانستهاند، لطفآبادی، چنين نتيجه گرفت: افرادیکه کار برای آنها اهمیت دارد، با ازدستدادن کار، سلامت خود را در معرض مخاطره خواهند یافت. میلز و هوارد هم به رابطهي معناداری بین سطوح عملکرد مکنون و سلامت روانی دستیافتند. بنابراين، كسانيكه طرح حالت اشتغال را، نوعي ازدستدادن شغل ميدانند، به اختلال رواني آسيبپذيرتر شده و نگرششان نيز نسبت به طرح حالت اشتغال منفي ميگردد و بر عكس.
سایر نتایج، حاکی از آن است که با افزايش حمايت اجتماعي(حمايت خانواده، همسالان و مافوق)، نگرش نسبت به طرح حالت اشتغال نيز مثبت ميشود. جانباز، داراي چند ارتباط است كه يكي از آنها ارتباط خود با خانواده است. نقش خانوادهي جانباز، دوستان و اطرافيان، در پيشگيري يا كاهش تنشهاي رواني- ازجمله افسردگي جانبازان- انكارناپذير است. طرز تلقي ديگران - ازجمله والدين، خواهران، برداران و دوستان نزديك شخص جانباز - درمورد عدم توانايي فيزيكي او بسيار مهم است. پذيرش نقش جسماني، بهگونهاي رضايتبخش، از سوي خانواده و جامعه، به مقدار زيادي به روابط خانوادگي و نگرشهاي فرهنگي در مورد مسايل مربوط به ساختار بدن انسان مربوط ميشود؛ زيرا، محيط ازنظر فرهنگ اجتماعي داراي اهميت ويژهاي است. ارزشهاي جسماني ويژهاي در فرهنگ محلي بيمار، عاملي مؤثر در آيندهي اوست. تعصباتي كه فرهنگهاي خاص در مورد سلامت اعضاي بدن، عدم اتكا به ديگران و جذابيت دارند، در طرز تفكر افراد جامعه و ارتباط آنان با جانبازان مؤثر خواهد بود. خانواده، از مستحكمترين نهادهاي اجتماعي و محل بازتاب احساسات است. خانواده، شاخص يك ارتباط گروهي است و رابطهي جانباز با پدر و مادر و همسر و بقيهي اعضاي خانواده و دوستان را نميتوان از زندگي وي جدا دانست. «خيري» در پژوهش خود نشان داد كه افسردگي در جانبازان پاراپلژيك مقیم آسايشگاه، بيشتر از جانبازان مشابهي است كه با خانواده زندگي ميكنند. با توجه به فرضيهاي كه برخورداري از سلامت رواني جانبازان را موجب نگرش مثبت آنان نسبت به طرح حالت اشتغال ميداند و مطالبي كه در اين قسمت ذكر شد، ميتوان نتيجه گرفت كه جانبازاني كه در خانه و همراه با خانواده زندگي ميكنند، از حمايت اجتماعي بيشتري برخوردارند و اين حمايت، ميتواند روي نگرش مثبت آنها نسبت به طرح مذكور تأثير داشته باشد.
منابع و مآخذ
1. ابوالقاسمی، عباس و محمد نریمانی(1384)؛ آزمونهای روانشناختی، بيجا: انتشارات باغ رضوان.
2. اسلامینسب، علی(1372)؛ روانشناسی جانبازی و معلولیت، بيجا: چاپخانهي مروی.
3. اللهیاری. طلعت(1362)؛ دوران کهولیت در ایران، تهران: سازمان بهزیستی کشور.
4. اسكندري(1371)؛ بررسی افسردگی جانبازان مصدوم شيميايي مراجعهكننده به مراكز درماني بنياد جانبازان، خلاصهمقالات چهارمین سمپوزیوم پیشگیری و درمان عوارض عصبیروانی ناشی از جنگ.
5. تولائي، عباس(1381)؛ بررسی سلامت روان بر روي جانبازان شيميايي شهرستان سردشت، كنگرهي سراسری طب نظامی.
6. پیراد، محمدعلی(1351)؛ پدیدار سالمندی، پاياننامهي كارشناسي ارشد، دانشگاه تهران.
7. جعفرپور(1362)؛ بررسی افسردگی در جانبازان جنگی و معلولین عادی، پایاننامهي کارشناسی ارشد.
8. خلاصهمقالات چهارمین سمپوزیوم پیشگیری و درمان عوارض عصبیروانی ناشی از جنگ(1386)
9. دادستان، پريرخ(1382)؛ روانشناسي مرضي تحولي از كودكي و بزرگسالي، ج1، تهران: انشارات سمت.
10. دلاور، علي(1382)؛ مباني نظري و عملي پژوهش در علوم انساني و اجتماعي، تهران: انتشارات رشد.
11. راسل دیویسون، دیرگ(1370)؛ درآمدی بر آسیبشناسی روانی، ترجمهي نصرتالله پورافکاری، تبریز: انتشارات نیما.
12. شکرکن، حسین(1376)؛ مقایسهي سازگاری اجتماعی و سلامت روانی جانبازان شاغل و غیرشاغل شهر اهواز، خلاصهمقالات نخستین كنگرهي انجمن روانشناسی ایران.
13. شفیعآبادی، عبدالله(1381)؛ راهنمایی و مشاورهي شغلی و حرفهای و نظریههای انتخاب شغل، چ12، تهران: انتشارات رشد.
14. كاپلان، هارولد و بنيامين سادوك(1382)؛ خلاصهي روانپزشكي علوم رفتاري- روانپزشكي باليني، ترجمهي دكتر نصرالله پورافكاري، تهران: انتشارات شهر آب.
15. کینیا، فرزین(1382)؛ بررسی فراوانی انواع اختلالات روانی در جانبازان و معلولین شهر کرمان، پایاننامهي کارشناسی ارشد.
16. گنجی، حمزه(1381)؛ بهداشت روانی، تهران: انتشارات رشد.
17. عریضی، حمیدرضا(1381)؛ پیشبینی بهداشت روانی بیکاري، مجلهي رفاه اجتماعی، ش 8، سال 2، تهران: دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، صص:291 – 307.
18. لطفآبادي، حسین(1381)؛ ویژگیهاي جوانان و هویت شغلی آنان، مجلهي کار و جامعه، ش 47، صص: 27-40.
19. مجموعهمقالات سالمندی(1379)، ج2، بيجا: گروه بانوان نیکوکار.
20. معدنی، سعید(1380)؛ بررسی چگونگی تکریم از رزمندگان و ایثارگران جنگ در سایر ملل، تهران: نشر شاهد.
21. نوربالا، احمدعلي(1386)؛ عوارض رواني ناشي از جنگ و حمايتهاي اجتماعي و قانوني، خلاصهمقالات چهارمین سمپوزیوم پیشگیری و درمان عوارض عصبیروانی ناشی از جنگ.
22. وتر، ضاهر(1374)؛ مدیریت نظامی در نبردهای پیامبر اکرم(ص)، ترجمهي اصغر قائدان، بيجا: نشرصریر.
23. گروه نویسندگان(1367)، روانشناسی رشد، ترجمهي نورالدین رحمانیان، چ2، تهران: انتشارات آگاه.
1. Fryer, D. M.(1986); Employment Deprivation and Personal Agency during Unemployment: A Critiacal Discussion of Jahoda's Explanation of the Psychological Effects of Unemployment, Social Behavior, 1, pp. 3-23.
2. Miles, I. Howard, J.(1984); A Study of Youth Employment and Unemployment, Science Policy Research Unit Brighton: University of Sussex.
3. Henwood, F. Miles, I.(1987); The Experience of Unemployment and the Sexual Division of Labor, In. D. Fryer, p. Ullah, Unemployed people, pp. 94-110.
4. Rogers, G. Standing, G.(eds.)(1981); Child Work, Poverty and Underdevelopment, Geneva: International Labor Office.
استاديار و عضو هيئتعلمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد اردبيلي
دكتري تخصصي پزشكي اجتماعي و عضو هيئتعلمي دانشگاه علوم پزشكي اردبيلي
TP[1]PT. somatoform disorders
TP[2]PT. phobia
[3]. نوع حالت اشتغال: شامل سه گروه میباشد؛ مشمولين حالت اشتغال تبصرهي 1، تبصرهي 6 و زير 25درصد